امروز جمعه ، ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
توحید نهد در دل کعبه قدم امشب

 

توحید نهد در دل کعبه قدم امشب

بت ها همه گشتند به تعظیم، خَم امشب

ارکان حرم دور حرم ذکر گرفتند

در کعبه فتاده است به سجده صنم امشب

بر گوش رسد زمزمه ی چشمه ی زمزم

تا صبح زند از اسدالله دم امشب

تبریک بگویید به کعبه که دوباره

گردیده به میلاد علی محترم امشب

تا فاطمه ی بنت اسد در حرم آید

ای اهل حرم دور شوید از حرم امشب

پیدایش سیمای خداوند، مبارک

بر کعبه تماشای خداوند، مبارک

امشب حرم از عرش سرافرازتر آمد

در بیت خدا روی خدا جلوه گر آمد

شمشیر خدا شیر خدا حیدر کرّار

یا حامی جان بر کف پیغامبر آمد

یا آمنه ی بنت وهب زاده محمّد (ص)

یا فاطمه ی بنت اسد را پسر آمد

یا فاتح بدر و اُحد و خیبر و احزاب

یا شیر حق از بیشه ی فتح و ظفر آمد

ای بیت خدا روی خداوند مبارک

ای ختم رسل جان عزیزت به برآمد

در کعبه ندا می رسد از خالق سرمد

میلاد علی باد مبارک به محمّد (ص)

بت های حرم سوره ی توحید بخوانید

در مقدم مولا دُرِ تهلیل فشانید

میلاد علی را همه تبریک بگویید

از بنت اسد عیدی خود را بستانید

با دست علی تا به روی خاک بیفتد

در کعبه بمانید بمانید بمانید

امشب همه دور اسدالله بگردید

از جانب ما نیز سلامش برسانید

با حمد حق از حلقه ی تهمت به در آیید

با مدح علی آتش دل را بنشانید

با دیدن آن قامت و آن طلعت نیکو

فریاد بر آرید هوالحقّ و هوالهو

کعبه همه سر تا قدم آغوش گشوده

یا اینکه خدای حرم آغوش گشوده

الله که با دیدن توحیدِ مجسّم

در دامن کعبه صنم آغوش گشوده

میلاد علی آمده و عید کرامّت

بر شیعه ی مولا، کرم آغوش گشوده

دیگر نهراسید کسی از آتش دوزخ

زیرا که ریاضِ ارم آغوش گشوده

تا بنت اسد با اسدش از حرم آید

پیغمبر اکرم زهم آغوش گشوده

با جام ولایت شده سرمست محمّد (ص)

دل داده به شوق علی از دست محمّد (ص)

سر تا به قدم گشته نبی چشم که باید

از کعبه برون بنت اسد با اسد آید

تکبیر بگویید که آن چشمِ خداوند

چشمی به گل روی محمّد (ص) بگشاید

تکبیر بگویید که با خواندن قرآن

هم جان به نبی بخشد و هم دل برباید

تکبیر بگویید که مولا علی آمد

تا زنگ غم از قلب محمّد (ص) بزداید

تکبیر بگویید که با حسن خدایی

امروز خدا را به محمّد (ص) بنماید

احمد به بغل آنچه که بایست گرفته

یا جان خودش را به سرِ دست گرفته

از خالق دادار بپرسید علی کیست

از احمد مختار بپرسید علی کیست

جز شخص علی شخص علی را نشناسد

از حیدر کرّار بپرسید علی کیست

در غزوه ی بدر و احد و خیبر و احزاب

از تیغ شرر بار بپرسید علی کیست

از چاه و شب و نخله ی خرما و بیابان

از شمع شب تار بپرسید علی کیست

شمشیر به دشمن دهد و شیر به قاتل

از قاتل خونخوار بپرسید علی کیست

آیینه ی ذات ازلی را چه بخوانند

خلقت همه مانند علی را چه بخوانند

آیینه ی معبود علی بود علی بود

سر منشاء هر جود علی بود علی بود

رکن و حرم و حجر و صفا مروه و مسعا

سجده علی و ساجد و مسجود علی بود

هم اوّل و هم آخر و هم ظاهر و باطن

هم شاهد و مشهود علی بود علی بود

بعد از همه ایجاد علی هست علی هست

پیش از همه موجود علی بود علی بود

روزی که نه روز و نه شبی بود به عالم

والله علی بود علی بود علی بود

با این همه، عبد است خدانیست، خدا نیست

عبدی که زمعبود جدا نیست، جدا نیست

او کیست زکات است و صلات است و صیام است

تکبیر و رکوع است و سجود است و قیام است

سوگند به قرآن که علی بعد محمّد (ص)

بر خلق امام است امام است امام است

دوزخ به محبّ وی و جنّت به عدویش

واللهِ حرام است حرام است حرام است

سنّی اگر انصاف دهد «لحمک لحمی»

در بحث، تمام است تمام است تمام است

من حیدریم حیدری، اینم به همه عمر

پیوسته مرام است مرام است مرام است

روزی که در ایجاد نه آب و نه گِلم بود

او از کرم خویش خریدارِ دلم بود

در بیشه ی سبز نبوی شیر علی بود

بر فرق ستمکاران شمشیر علی بود

تا سینه ی بیدادگران را بشکافد

در ترکش تقدیرِ خدا تیر علی بود

قرآن کریمی که به دوران نبّوت

با نطق محمّد (ص) شده تفسیر علی بود

نفس است که بندد همه را در غل و زنجیر

مردی که ورا بست به زنجیر علی بود

تهلیل برآرید که تهلیل جز او نیست

تکبیر بگویید که تکبیر علی بود

واللهِ همین است همین است همین است

تا دین خدا هست علی رهبر دین است

ای پیش قدت کعبه برافراشته قامّت

ای یافته زینت به وجود تو امامّت

در سایه ی توحید تو توحید سرافراز

از بازو و شمشیر تو دین یافت سلامت

تو با حق و حق دور تو گردیده هماره

امروز نه، فردا نه، که تا صبح قیامّت

از ما همه در محضر تو عجز و توسّل

از تو درباره ی ما لطف و کرامّت

این کلّ بهشت است، که در حشر گذارند

پیشانی ما را به ولای تو علامت

مرغ دل ما ساکن بام حرم تو است

آیین علی دوستی ما کرم تو است

من کیستم؟ عالم به تولاّی تو نازد

حورو ملک، آدم به تولاّی تو نازد

هم موسی عمران به ولای تو کند فخر

هم عیسی مریم به تولاّی تو نازد

زهرا به فدای تو کند جان گرامی

پیغمبر اکرم به تولاّی تو نازد

قرآن شده در مدح و ثنای تو مزّین

زیرا که خدا هم به تولاّی تو نازد

بالله قسم لطف و عطایت نشود کم

بگذار که «میثم» به تولاّی تو نازد

بگذار که تا هست به لب نطق و بیانم

پیوسته شود مدح تو جاری به زبانم