تجلای قیام آمد امام آمد امام آمد
به مشتاقان پیام آمد امام آمد امام آمد
بشیر این مژده آورده که یوسف در وطن آمد
به ابراهیمیان برگو خلیل بت شکن آمد
بگیرم زندگی از سر که جانم در بدن آمد
شبم چون روز روشن شد که خورشیدم به بام آمد
امام آمد امام آمد امام آمد امام آمد
به گلزار شهیدان چون هواپیمای او دیدم
ندیده روی زیبایش گل وصل از رخش چیدم
سرود فتح قرآن را زهر آزاده بشنیدم
صدا از مرد و زن برخواست ندا از خاص و عام آمد
میان لاله های خون رخ جانانه پیدا شد
چراغ عالم آرای دل دیوانه پیدا شد
تو گویی چهره مهدی در آن غم خانه پیدا شد
خرد گفتا که دوران ستم شاهی تمام آمد
سلیمان خاتم خود را گرفت از دست اهریمن
نهال دوستی بنشان که خون شد در دل دشمن
چه بیم از کید بیگانه منم با تو تویی با من
پیام آرنده وحدت به عز و احترام آمد
زگلزار وطن یاران برون شد دیو خو کامی
فرشته آمده از ره چه دورانی چه ایامی
لب لعلش نوید آرد زجمهوری اسلامی
که شمشیر خدا بیرون برای انتقام آمد
پی نابودی دشمنی عصا در دست موسی بین
لب شیرین او نگیردم جان بخش عیسی بین
محمّد را تماشا کن علی را در تجلی بین
زخونین لاله ها او را درود آمد سلام آمد
چراغ و چشم دین است این خداوندا نگهدارش
مه مستضعفین است این خداوندا نگهدارش
به مهدی جانشین است این خداوندا نگهدارش
کتاب عشق و ایمان را زنظم او نظام آمد