امروز جمعه ، ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
تقدیم غمت خونجگر لاله ما بود

 

 

تقدیم غمت خونجگر لاله ما بود

بی مهر رخت سایه غم هاله بود

هجران تو در دل شرر ناله ما بود

هر لحظه فراغت غم صد ساله ما بود

ای ماه که دادی همه را مهر خدائی

چون شد که دمیدی به شبستان جدائی

ای یاد جمال تو چراغ سحر ما

ای داغ تو تا شام ابد بر جگر ما

ای روی نهان از نظرت در نظر ما

حیف است که باشیم و نباشی به بر ما

هر صبح فراق تو به ما شام بلا بود

ایام غمت بر همه ایام بلا بود

ای ماه جماران که زهجرت چو هلالیم

یکبار برافروز و ببین ما به چه حالیم

سر تا بقدم محنت و اندوه و ملالیم

باید که بسوزیم و بگرییم و بنالیم

عمر است پس از مرگ تو شرمندگی ما

بی تو شده جان کندن ما زندگی ما

ای همدم یاران خدا جوی جماران

ای کعبه دل بیت تو در کوی جماران

ای گرد عزایت به سرو روی جماران

با یاد تو چشم همگان سوی جماران

بازآ که خزان بی تو بهاران دل ماست

بیت الحزن از غصه جماران دل ماست

ای رفته به دیدار خدا با دل آرام

آرام دل آرام که گیتی است تو رارام

از نهضت تو مانده به جا نهضت اسلام

با صبح قیامت شب کفر است به اتمام

دیگر به وطن دیو ستم باز نیاید

از طبل ابر قدرتی آواز نیاید

آرام کز اعدای تو آرام ربودند

یاران همه از دور پیام تو شنودند

از مرکز الحاد بدین راه گشودند

در دامن کفر آیت توحید سرودند

خورشید قیام تو گرفته همه جا را

بخشنده پیامت به جهان نور خدا را

آرام که پیمان تو هرگز نشکستیم

آرام که پیوند وفا را نگسستیم

با غیر تو ما عهد نبستیم نبستیم

آنیم که بودیم و همینیم که هستیم

کوبیم بت اهرمن اهرمنی را

داریم زتو چون تبر بت شکنی را

آرام که همواره پیامت سخن ماست

آرام که این جامه به پیکر کفن ماست

آرام که در خط تو هر مرد و زن ماست

آرام که بر بال ملایک وطن ماست

آرم که ایمن زبلا کشور ما شد

همسنگر تو خامنه ای رهبر ما شد

در جنگ شرر بر سر ما ریخت چو باران

گردید وطن آتش و خون هشت بهاران

غلطید بخون از همه سو پیکر یاران

سوگند به سوز دلت ای پیر جماران

داغ تو که چون شعله آتش به درون بود

بر ما شررش از شرر جنگ فزون بود