امروز جمعه ، ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
طبع شعر کمیت می خواهم

 

طبع شعر کمیت می خواهم

مدد از اهل بیت می خواهم

طبع خواهم به وسعت دو جهان

که گشایم به وصف شیعه دهان

کیست شیعه حقیقتی مظلوم

یک تجسّم زچارده معصوم

شیعه یعنی کتاب اهل البیت

شیعه یعنی شرار شعر کمیت

شیعه یعنی روایتی کامل

شیعه یعنی قصیده ی دعبل

شیعه یعنی همیشه یار امام

چون فرزدق به پیش روی هشام

شیعه یعنی پیمبر و عترت

پای تا فرق، مظهر عترت

شیعه یعنی تب ولای علی

راه پیمای پا به پای علی

شیعه یعنی حقیقت ایمان

شیعه یعنی ابوذر و سلمان

شیعه یعنی مؤذّنی چو بلال

در نماز علی و احمد و آل

جان شیعه همیشه بر لب اوست

خون شیعه بقای مکتب اوست

پدر شیعه کیست شیر خداست

مادر شیعه حضرت زهراست

شیعه هر زخم کز عدو خورده

ارث از مادر و پدر برده

شیعه پشت سر علی بوده

شیعه راه غدیر پیموده

شیعه را از ازل علی مولاست

شیعه تا حشر شیعه ی زهراست

شیعه از تازیانه باکش نیست

نقش تسلیم در ملاکش نیست

شیعه از لحظه ی در و دیوار

جان به راه علی نموده نثار

شیعه دائم کفن به گردن اوست

قتل محسن شروع کشتن اوست

این حقیقت همیشه معلوم است

شیعه ظالم کُش است و مظلوم است

در سقیفه چو فتنه شد آغاز

دست ها شد به شیعه کشتن باز

شیعه عادت به هر بلا دارد

ریشه در خاک کربلا دارد

بر معاویّه لعن باد مدام

که از او روز شیعه بودی شام

بوده او را هماره عیش و خوشی

شُرب خمر و قمار و شیعه کشی

شسته از خون شیعه دامن اوست

خونِ عمّارها به گردن اوست

در زمان یزید و ابن زیاد

رفت ظلم معاویه از یاد

آلِ عبّاس تا توانستند

راه بر شیعه ی علی بستند

نسل ها از پیامبر کشتند

از معاویّه بیشتر کشتند

آنچه بر شیعه زین گروه رسید

گشت روی بنی امیّه سفید

شصت فرزند از پیمبرشان

گشت یک شب جدا زتن سرشان

آب بستند بر مزار حسین

شخم گردید لاله زار حسین

حمله بردند از یمین و یسار

سر بریدند از تن زوّار

ای بسا شیعیانِ زندانی

دسته دسته شدند قربانی

در سیه چال ها به سر بردند

همه زیر شکنجه ها مردند

دفن شد زنده زنده پیکرشان

گشت زندان خراب بر سرشان

شیعه ارث از ائمّه اش برده

شیعه زخم سقیفه را خورده

سلفیّون که خصم مولایند

خلف قاتلان زهرایند

رویشان از شرار خشمِ اله

همچو پرونده ی سقیفه سیاه

پدر این گروه، بی پدر است

قاتل دختر پیامبر است

این خلف ها که سخت نا خلفند

همه از دودمان این سلفند

نه فقط وارثان این پدرند

از پدر هم حرام زاده ترند

راه اجداد خویش پیمودند

پنجه در خون شیعه آلودند

شکر، هر لحظه قادر هورا

که نبودند روز عاشورا

اگر اینان در آن زمان بودند

بدتر از خولی و سنان بودند

به خداوندی خدا سوگند

به شهیدان کربلا سوگند

به کتاب خدای لم یزلی

به محمّد (ص) به فاطمه به علی

به همه انبیا به چار کتاب

به همه لحظه های روز حساب

به حسن نور چشم پیغمبر

به حسین و به نُه امام دگر

به حدید و به مؤمنون و به نور

به دُخان و به نازعات و به طور

به صفا و به مروه و زمزم

به مقام و حطیم و حجر و حرم

به شهیدان شیعه تا محشر

به حسین و به اکبر و اصغر

به دل داغدیده ی زینب

به سرشک دو دیده زینب

به لبی که رسول بوسیده

ضربه از چوب خیزران دیده

جان شیعه همیشه بر لب اوست

خون شیعه حیات مکتب اوست

هر چه دشمن درنده تر گردد

شیعه با مرگ زنده تر گردد

آی نسل پلیدِ زهرا کُش

تا صف حشر آل طاها کش

چشمتان کور، شیعه پاینده است

تا ابد مکتب علی زنده است

شیعه از خون حیات می گیرد

کشته گردد ولی نمی میرد

شعر «میثم» که سخت کوبنده است

شعله هایی همیشه طوفنده است