امروز دوشنبه ، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
سینه ها مانده پر از ناله نشنیده هنوز

سینه‌ها مانـده پـر از نالــۀ نشنیـده هنوز(سقیفه)

مانده خورشید ز غم رویْ خراشیده هنوز

اشک خونین همه رامی‌چکد ازدیده هنوز

بــدن ختــم رسـل دفـن نگردیــده هنـوز

چــرخْ آبستـن بیــداد ز بیــداد شــده

حمله بر مرکز عدل وشرف و داد شده

 

خلـف شــوم سقیفـه، حَکمِ نامشروع

سر برآورده و بیدادگری کـرده شــروع

یافتــه فتنــۀ او تــا ابدالدهـــر شیــوع

کینه‌توزان همه درمحضر او کرده خضوع

رفتــه از یـاد هـمه خاطــرۀ روز غدیـر

همه در سلسله دیو هوا گشته اسیر

 

تیرگــی آمــده انـوار جلــی را ببــرد

از میـــان آینـــۀ لم‌ یزلـــی را ببـــرد

از دل خلــق، تــولای ولــی را ببــرد

باطلــی آمــده تـا حق علی را ببـرد

شهر با این خلف شوم،هم آغوش شده

وحـی، بیگانـه و توحیـد، فرامـوش شده

 

که گمان داشت که امت زپیمبر ببُرند

در هجوم عطش ازساقی کوثـر ببرند

دل ز تطهیـر و ز صدیقـۀ اطهـر ببـرند

قبله را روی به قبله ز جفا سـر ببرند

یار دشمن شده و پشت به مولا بکنند

حملــه بـر بیـت خـداوند تعالــی بکنند

 

جانشین نبی آن است که جانش باشد

«هل اتی» در گـرو قرصــۀ نانش باشد

آیـۀ «بلِّغ» و «تطهیر» به شانش باش