امروز جمعه ، ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
شجر وحی را ثمر حسن است (سه قاتل)

 


سه قاتل

 

 

شجر وحی را ثمر حسن است

 

به نبی دومین پسر حسن است

 

میوۀ قلب حضرت زهرا

 

جانِ جان پیامبر حسن است

 

پای‌تاسر محمد است و علی

 

هستی مادر و پدر حسن است

 

کوچه‌های مدینه می‌گویند

 

از برادر غریب‌تر حسن است

 

آنکه در سن کودکی او را

 

پاره در کوچه شد جگر حسن است

 

آنچه در بین کوچه دید و گریست

 

چشم پاک حسین هم نگریست

 

****

 

جز خداوند حی دادگرش

 

کس نداند چه آمده به سرش

 

بس‌که زخم زبان زدند او را

 

زهرناخورده بود خون جگرش

 

آن ستمگر که مادرش را زد

 

باز دشنام داد بر پدرش

 

سال‌ها از جفای دشمن و دوست

 

خون روان بود از دو چشمِ ترش

 

از شب دفن مادرش زهرا

 

همه دیدند ریخت بال و پرش

 

قاتـل آن ولـیّ سبحــانی

 

قنفذ است و مغیره و ثانی

 

****

 

کوه اندوه بود بار دلش

 

صبر گردید بی‌قرار دلش

 

بس خزان‌ها که متحد گشتند

 

حمله کردند بر بهار دلش

 

از جوانی، نه! بلکه از طفلی

 

سوختن بود و بود کار دلش

 

کوزه آتش گرفت از آهش

 

زهر می‌سوخت از شرار دلش

 

اشک‌ها می‌گریستند به چشم

 

داغ هم بود داغدار دلش

 

آنچه آورد خصم، بر سر او

 

شد تلافی به دفنِ پیکر او

 

****

 

آن‌که خلق از دمش بهاران شد

 

تنش از تیر، لاله‌باران شد

 

تن و تابوتش از چهارطرف

 

تیرباران به دوش یاران شد

 

سر فرو برد چون به داغ دلش

 

تیر هم جزو داغداران شد

 

نتوان گفت با امام‌حسن

 

چه ستم‌ها ز نابکاران شد

 

گشت با آن امام، ظلم و ستم

 

آنچه در دور روزگاران شد

 

تـن یـاس بهشـت، گلگـون شد

 

چشم «میثم» دو چشمۀ خون شد

 

 

یک ماه خون گرفته 5 – استاد سازگار