امروز سه شنبه ، ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
سلام خواهر قران سلام دختر دین

سلام خواهـر قـرآن، سلام دختـر دین

 

سلام مــادر عصمت، سـلالۀ «یاسین»

سلام دختر«طاها» و نور و طور سلام

 

سلام ای گهـرِ هفت بحــر نـور، سـلام

تـو وارث شـرف و احتــرام فـاطمــه‌ای

 

تو دختِ موسـیِ کاظـم تمام فاطمه‌ای

عجیب نیست کـه بابا به تو سلام کند

 

و یـــا امـــام رضـــا در بــرت قیــام کند

تــو پـاره‌ای ز تـن پــاک احمــدی، بانو

 

تــو مـــادرِ قـــمِ آل محمّـــدی، بـانـــو

حریـم تـو حــرمِ یــازده اــمام هُداست

 

مــزار گمشــدۀ فاطمـه در آن پیداست

تـو شـو نکــرده بـرای تـمام خلق، امی

 

تـو زینبِ دگــرِ فاطمـه، بـه شهر قمی

بـه حُـرمت حَـرَمت انبیـــا قیـــام کننـد

 

زیـــارتِ حــــرمِ  یـــازده امـــام کننـــد

تـو چـون امــام رضــا دُرّ هفـت دریایــی

 

بــه اش آل محمــد همیشـه زهــرایی

سزد که اهل سماوات،خاک پات شوند

 

خوش آمدی به قم ای اهل قم،فدات شوند

خوش آمدی بـه دیار قـم عمـه سادات

 

قـدم قدم به قدومت ز اهـل، قم صلوات

به این مقام و این شوکت و این اجلال

 

سـزد امــام رضـــا آیــدت بـه استقبـال

عجـب نبـــود اگـــر بـــود از ره تجلیـل

 

ز مــامِ ناقـــۀ تـــو روی دوشِ جبــرائیل

عجب نبــود کــه آن روز از فــراز فلک،

 

به خـاک‌ بوسیَت آینـد، فـوج فـوجِ ملک

عجب نبـود کـه گوینـد اهل قم، یکسر

 

که گشته حضرت صــدّیقه وارد محشر

عجب نه اهـل قـم ار افتخـار می‌کردند

 

به جـای شـاخۀ گل، سر نثار می‌کردند

زنان شهـر قـم از هـر طرف، مقـابل تو

 

ز روی بـام فشاندنـد گـل به محمل تو

ز نـاقـه‌ات همگـی احتــرام مـی‌کردند

 

نهاده دست به سینه،سلام می‌کردند

به احترام تو قم شاخه شاخه گل آورد

 

جنـایت و ستـم شـــام را تـلافی کـرد

به محفلِ تو فشاندند اشک،جای گلاب

 

زدند نالـه که زینب کجــا و بـزم شراب؟

به هــر قـدم صلـواتت نثـــار می‌کردند

 

تو را به خانـۀ «موسی‌ بن‌خزرج» آوردند

به بند ناقۀ تو، دسته دسته چنگ زدند

 

ولی به محمل زینب ز بـام، سنگ زدند

قسم به عـزّت تو، ای به مقدمِ تو درود

 

که جـای عمــۀ ســادات در خرابـه نبود

به سوی عمۀ تو شامیـان چو رو کردند

 

به جای گل،سرِ نی،هیجده سر آوردند

به اجـر ایـن‌ همه ارضِ ادب، کرامت کن

 

به روز حشر،تو از اهل قم، شفاعت کن