امروز جمعه ، ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
مـن کیستم ولـی خداونــد اکبرم

 

مـن کیستم ولـی خداونــد اکبرم 
سرتا قدم محمّد و زهرا و حیدرم$ 
قـرآن روی سینه فـرزند فاطمه
فرزند نور و واقعه و قدر و کوثرم
 
در وصف خلق و منطق و خلقم نظر کنید 
زیباتـرین شبیه بـه شخص پیمبرم 
زهرا جمال ختم رسل دیده در رخم 
لیلا کشیـده شانـه بـه زلف معطرم 
جان جهانیان که حسین است بارها 
مانند جان خویش گرفته است در برم 
همسنگـر شهیـد علمـدار کــربلا 
تا روز حشر قلب حسین است سنگرم 
مـن پیـر مکتبِ «اولسنا علی الحق‌»ام 
مــن شیـر کربــلا اسداللهِ دیگرم 
پا تا به سر چو جانم و جان مجسمم 
سر تا به پا چو روحم و روح مصورم 
دانــایی امــام حسـن در تکلمـم 
زیبایی امــام حسین است منظـرم 
مأنوس با شهادت‌وشمشیروزخم‌وخون 
ممسـوس در حقیقتِ خـلاقِ داورم 
تسبیـح دانـه دانـة سجـادة حسین 
قـرآن پاره پارة زهــرای اطهـرم 
خیمه صفـا و مروه بـوَد قتلگاه من 
صحرای کربلا عرفات است و مشعرم 
مـن پـاره‌ای ز پیکـر پیغمبـرم ولی 
گردید پاره پاره ز شمشیـر، پیکـرم 
وقتی که قطعه قطعه ز شمشیر می‌شدم 
دیـدم ستــاده حضرت زهرا برابرم 
اشک روان و مهجة قلب حسین بود 
خونی‌که شد به‌صورت من جاری‌ازسرم 
با آنکـه در شهادت من قامتش خمید 
در نــزد فاطمه است سرافراز مادرم 
این غم مرا کُشد که ببینم به نوک نی 
سیلی زننـد بـر گلِ رخسارِ خواهرم 
ای کاش می‌نشست به قلب شکسته‌ام 
تیــری کـه هست سهم گلـوی برادرم 
مـن آن شکوفـه‌ام کـه نگه کرد باغبان 
چیدنـد بـا شکنجه و کردنـد پـرپـرم 
در زیر تیغ بسملِ بشکسته بـال و پـر 
در بحر عشق، ماهیِ در خون شناورم 
«میثم» اگر به فصل جوانی شدم شهید 
هـر پیـر را معلـم و استـاد و رهبـرم