من کیم قلب وجودم من کیم جان جهانم
من کیم نور عیانم من کیم سرّ نهانم
من کیم کهف حصینم من کیم مهد امانم
من کیم مولای خلقت در زمین و آسمانم
من کیم فرمانروای ملک حیّ لا مکانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
من کیم من آسمانی مصلح خلق زمینم
من کیم من دست تقدیر خدا در آستینم
من کیم من وارث پیغمبر و قرآن و دینم
من کیم سر تا قدم مولا امیرالمؤمنینم
من کیم من آخرین تیر الهی در کمانم
من کیم من آفتاب یازده خورشید نورم
من کیم من مصحفم، توراتم، انجیلم، زبورم
من کیم من مظهر عفو خداوند غفورم
من کیم من آن کلیم استم که عالم گشته طورم
من یگانه مصلح عالم امام انس و جانم
ماه شعبان خنده زن بر آفتاب منظر من
بوسه گاه جدّه ام زهرا جبین مادر من
سیزده معصوم را روح و روان در پیکر من
جان به قرآن می دهد لعل لب جان پرور من
نقش جاء الحقّ به بازویم شهادت بر زبانم
پیشتر از آنکه کامم تر شود از شیر مادر
داشتم بر آسمان معراج چون جدّم پیمبر
بر لبم گردید جاری آیه ی قرآن چو حیدر
بر همه مستضعفین دادم نوید فتح را سر
با گل لبخند، بابا بوسه می زد بر دهانم
من به چشم شیعیانم جلوه ی الله و نورم
من میان دوستانم، گر چه پندارند دورم
ملک هستی بحر موّاجی بود از شوق و شورم
دوستان آماده نزدیک است ایّام ظهورم
می رسد دیگر به پایان انتظار شیعیانم
گر چه چون یوسف به چاه غیبت کبری اسیرم
هر کجا باشم به کلّ عالم خلقت امیرم
غیبتم را هست سرّی نزد دادار قدیرم
تا در اقطاع زمین با دوستانم انس گیرم
گه به سهله گه به کوفه گه به قم گه جمکرانم
من همان خون خدا هستم که در جوش و خروشم
بانگ هل من ناصر جدّم بود دائم به گوشم
پرچم سرخ حسین ابن علی باشد به دوشم
پر شود از عدل این عالم به عزم سخت کوشم
چون پیمبر گلّۀ صحرای هستی را شبانم
جامه ی ختم رسل پوشیده بر قدّ رسایم
ذوالفقار مرتضی در پنجه ی مشکل گشایم
چارده خورشید پیدا در جمال دلربایم
می رسد از کعبه بر گوش همه عالم صدایم
جمع می گردند در یک لحظه گردم دوستانم
می رسد روزی که با عدلم اروپا را بگیرم
وز پی احیای قرآن کلّ دنیا را بگیرم
پنجه ی قهر افکنم حلقوم اعدا را بگیرم
داد حیدر، داد محسن، داد زهرا را بگیرم
داد ثاراللّهیان را از یزیدی ها ستانم
منتظر باشید مهدیّون به امیّد وصالم
می رسد روزی که گیرم پرده از ماه جمالم
من امید مصطفی من آرزوی قلب آلم
من شما را آبرویم، عزّتم، قدرم، جلالم
من به «میثم» شهد وصل خویشتن را می چشانم