غم بینهایت
من اولین شهیدۀ راه ولایتم این است خط مشی جهاد و هدایتم من راوی مصائب غمهای حیدرم بنوشته روی تربت مخفی روایتم مانند قبر گم شدهام تا قیام حشر مخفی بود ز خلق، غم بینهایتم حامی حق شوهرمظلوم خود شدم با تازیانه کرد مغیره حمایتم همچون لوای حمد که بر شانۀ علی است در روز حشر چادر خاکی است رایتم تاریخ شاهد است ز شرح غمم ولی بنوشت روی سینه و بازو حکایتم آتش زدند بر در بیتالولای من این بود احترام مقام ولایتم
من مصحف ولایت و قرآن و حیدرم موی سفید و صورت نیلی است آیتم داغ رسول سقطجنین و فشار در شد پاسخ محبت و لطف و عنایتم میثم! همیشه یاور آل رسول باش خواهی اگر به دست بیاری رضایتم
صدف نبوت 4 – غلامرضا سازگار