امروز دوشنبه ، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
کوبکو منزل به منزل دیده را دریا کنم

 

 

کوبکو منزل به منزل دیده را دریا کنم

گم شوم در اشک، شادی مرگ را پیدا کنم

پای رفتن ده خداوندا من افتاده را

تا روم بیرون زشهر و گریه در صحرا کنم

رو بگیرم از علی یا از حسن یا از حسین

ناله از بهر پسر یا گریه بر بابا کنم

طالب مرگم ولی قوت ندارد بازویم

تا به سوی آسمان دست دعا بالا کنم

صورت من صفحۀ تاریخ غم های علی سست

می سزد تا عمر دارمن گریه بر مولا کنم

این عجب نبود که خون از سینه ام جاری شود

سر و قامت را چو از بهر عبادت تا کنم

در دل شب سنگدل ها می برند از ریشه اش

روز اگر در سایۀ نخلی عزا بر پا کنم

من دعا کردم اجل آید ملاقاتم زراه

از چه باید در به روی قاتل خود وا کنم

کفن و دفن و  قبر باید نهان ماند زخلق

تا که دشمن را بهر عصر و زمان رسوا کنم

هر زمان (میثم) به یاد من کند آغاز نظم

بر دل سوزان او سوزی دگر اعطا کنم