امروز دوشنبه ، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
خاموشم و هر زخم تنم راست ترانه (مرثیه)

 

 

خاموشم و هر زخم تنم راست ترانه 

با ذکر تو خون از دهنم گشته روانه

گشتم سپر تیر غمت کوچه به کوچه

آتش به سرم ریخت عدو خانه به خانه

آتش چه کند با بدن خسته ام از بام

من کز جگرم شعله کشد بی تو زبانه

دادند همه با سرانگشت نشانم

از بس که بود بر رُخم از سنگ نشانه

غم نیست اگر خصم بَرَد بر سر دارم

یک عمر مرا دار غمت بوده به شانه

بین شهدای تو که مظلوم زمانند

مظلوم ندیده است چو من چشم زمانه

من طوطی بستان غم و درد و بلایم

زخم بدنم لاله و اشکم شده دانه

سردار سرافراز تو می بودم و افسوس

بر دامن دیوار، سرم بوده شبانه

(میثم) همه آلوده ای و بهر نجاتت

جز مهر حسین بن علی نیست بهانه