امروز دوشنبه ، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
جهادِ فاطمه بر یاری امامش بود

 

جهادِ فاطمه بر یاری امامش بود

اگر چه شیر خدا یار و هم مرامش بود

صدای ناله ی او در مدینه می پیچید

زپا افتادن او لحظه ای قیامش بود

اگر چه ناله و فریاد او جواب نداشت

ززخم سینه علی دوستی پیامش بود

عجب مدال علی دوستی به او دادند

تمام جایزه اش هتک احترامش بود

زپا فتاد ولی لحظه ای زپا ننشست

جهادِ دیگر او گریه ی مدامش بود

زدست و پهلو و رخسار و سینه نگفت

تمام غصّه ی او غربت امامش بود

کسی که داد زپشت درش رسول، سلام

سکوت اهل وطن پاسخ سلامش بود

زدرد سینه و پهلو نفس نفس می زد

علی علی به نفس های صبح و شامش بود

غریب ماند میان مهاجر و انصار

کسی که حضرت جبریل هم کلامش بود

زاشک و خونِ دل این نکته ثبت کن «میثم»

زمامدار فلک ریسمان زمامش بود