امروز یکشنبه ، ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
این ماه ربیع است که دل برده به یغما

 

این ماه ربیع است که دل برده به یغما

یا مهر وصال است و بجان داده تجلا


روزش همه رخشنده تر از چهرة یوسف

شبهاش معطّر تر از زلف زلیخا


پیچیده در امواج فضا نغمة مریم

جوشیده ز انفاس جهان معجز عیسی


هر جا نگرم با رقه‌ها در شجر طور

هر سو شنوم زمزمه‌ها از لب موسی


با ناز نسیم آید از دامن گلشن

یا بوی بهشت است که پیچیده بدنیا


گیتی همه دم خرّم، گوئی دل احمد

عالم همه جا روشن چون دیدة زهرا


در محفل یکرنگی، هر ابیض و اسود

با رایت یکتائی، هرا صفر و حمرا


گردیده سموات بِگردکرة خاک

یا خاک زند پهلو بر گنبد خضرا


خورشید نماز آرد بر خاک مدینه

زیرا که در آن جلوه‌گر آمد مه طاها


بگذاشته از صلب شکافندة دانش

استاد اساتید دو گیتی به جهان پا


توحید مجّسم ولی الله معظم

سرمایة عترت خلف سید بطحا


مصداق جمال ازلی حضرت صادق

میزان ترازوی عمل حجت یکتا


پا تا به سر آئینه رخسار محمد

سر تا به قدم مظهر الله تعالی


هستی همه در دستش چون موم کف دست

عالم همه بر پایش چون خاک کف پا


ناری که بر ابراهیم گردید گلستان

بر شیعه وی آمد برداً و سلاما


آیت ز رخش تافته مشعل مشعل

دانش ز لبش ریخته دریا دریا


در خط تولایش یک ره همه عالم

در موج تجلّایش یک پارچه عقبی


افتد به تن مدعیان لرزه هماره

یک لحظه هشام از بگشاید لب خود را


عیسی که کند زنده تنی را عجی نیست

بس که مردة جان کز نفس او شده احیاء


با لیلة میلاد محمد شده توأم

میلاد همایون امام ششم ما


او منجی انسانها از جهل مرکّب

این زنده کن جانها با نطق دل آرا


افراشته او در همه جا رایت توحید

افروخته این بر همگان مشعل تقوا


او مظهر الله تعالی و تقدّس

این مُظهِر الله تقدّس و تعالی


از مکتب او فیض الهی شده جاری

با منطق این امر رسالت شده اجرا


او منجی عالم شد و این هادی آدم

او خلق عظیم آمد و این آیت عظمی


او با لب گویا کلماتش همه مصحف
این آمده سر تا بقدم مصحف گویا


از طلعت او کشور جان گشته منوّر
در پرتو این، خانة دل گشته مصفی