امروز جمعه ، ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
گلزار خراسان شده صحرای قیامت

 

 

گلزار خراسان شده صحرای قیامت

یا کرده به دل قافلۀ داغ، اقامت

از خون جگر دیدۀ معصومه چو دریا

وز بالم فاطمه را خم شده قامت

از داغ جگر بر دل افلاک شراره

وز غصّه به پیشانی هستیست علامت

پیغام به معصومۀ مظلومه رسانید

کای شمسۀ دین، ای قمر برج کرامت

یا حضرت معصومه سرت باد سلامت

شد کشته رضا آن گل گلزار امامت

ریزد به سما خون دل از چشم ستاره

خیزد به فلک از جگر سنگ، شراره

گریم به جگر پارۀ پیغمبر اکرم

کز کینۀ مأمون، جگر او شده پاره

بر لعل لبش زمزمۀ، وا ولدا بود

در حجرۀ در بسته به او داشت نظاره

معصومه عزادار رضا گشت به جنّت

افسوس که شد داغ دلش تازه دوباره

یا حضرت معصومه سرت باد سلامت

شد کشته رضا آن گل گلزار امامت

افتاده جهان همچو خراسان به تلاطم

شد کشته غریب الغربا حجّت هشتم

زن های خراسان همه گویند به تلاطم

خوناب جگر ریخته از دیدۀ مردم

هستی همه از ناله شده شعلۀ فریاد

لب بسته کتاب الله ناطق زتکلّم

افسوس که کشتند رضا را به خراسان

وز گریۀ معصومه قیامت شده در قم

یا حضرت معصومه سرت باد سلامت

شد کشته رضا آن گل گلزار امامت

در طوس رسد نالۀ زهرای حزینه

مادر به سراغ پسر آمد به مدینه

بنشسته به رخسار تقی گرد یتیمی

دردا که رضا کشته شده از ره کینه

این داغ جگر را به جگر نیست نظیری

این محشر غم را به جهان نیست قرینه

یا فاطمه اخت رضا دختر موسی

برخیز و بزن دست الم بر سر و سینه

یا حضرت معصومه سرت باد سلامت

شد کشته رضا آن گل گلزار امامت

کشتند غریبانه غریب الغربا را

محبوب خدا بضعۀ پیغمبر ما را

بردند به خوناب جگر اهل خراسان

بر شانۀ خود چوبۀ تابوت رضا را

ای اهل ولا خون دل از دیده ببارید

کز زهر جفا کشت عدو شمس ولا را

با خواهر او حضرت معصومه بگوئید

از سوز درون تسلیت این روز عزا را

یا حضرت معصومه سرت باد سلامت

شد کشته رضا آن گل گلزار امامت