امروز جمعه ، ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
غم با اراده تو زممینگیر می شود

غــم بــا ارادۀ تـــو زمینگیــر می‌شــود

قدت کمان، ولـی نفست تیر می‌شود

آیــات صبــر بـــر در دروازه‌هــای شـام

با خون ساق پـای تـو تفسیر می‌شود

بشکن به پیش اهل ستم بغض خویش را

وقتی شکست، غض تو تکبیر می‌شود

قــد تـــو زیـــــر بـــار فـــراق پــدر خمید

دردانـــۀ سـه‌ساله چـرا پیـر می‌شود؟

تنهـــا نـه بــا خطابه که با غیرت شما

آه سـه‌سالـه تیغـۀ شمشیـر می‌شود

خــوانـدند خـــارجـی و نگفتند وصف تو

تفسیـر قـدر و کــوثر و تطهیـر می‌شود

اطفال شـام، سیر ز نان‌اند و ای عجب

طفل شما به شام زجان سیر می‌شود

خــون دلی کــه کرب‌و‌بلا شد نصیب تو

جــــاری ز جـای حلقــۀ زنجیـر می‌شود

گـــر آسمــان نگــاه بــه زخــم تنت کند

بــر خــاک، اوفتـــاده؛ زمینگیر مـی‌شود

 

«میثم!» ز اهل شام بپرس این همه ستم

بـا آل فــاطمـه بــه چــه تقصیــر می‌شود؟