امروز دوشنبه ، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
ای تو اُمّ رسول و اُمّ کتاب

 

 

ای تو اُمّ رسول و اُمّ کتاب

وی خدایت بتول کرده خطاب

ای که پیش از شب ولادت خویش

هوش بردی زمام و دل از باب

چون خداوندگار، سائل را

پیش تر از سؤال داده جواب

دشمنی با تو در ممات آتش

دوستیّ تو در حیات چو آب

همه پیغمبران، تمام امم

به تو محتاج، خاصه روز حساب

گر نیایی به صحنۀ محشر

آید از هر طرف عذاب عذاب

آب دریات خوش تر از می خلد

ریگ صحرات بهتر از دُر ناب

بی ولای تو هیزم ناراست

جن و انس اَر بیاورند ثواب

همه اوصاف مصطفی در توست

بوی گل از چه خوش تر بُود زگلاب

تو همان کوثری که در موجت

هشت جنت بود چو هشت حباب

مرکب سائل تو را بوسند

در زمین پا و در سپهر رکاب

بی ولای تو هر که خواست بهشت

تشنه ای بود در خیال سراب

گنهممی کِشد به سوی جحیم

به حسینت قسم مرا دریاب

پا زکویت نمی کشم هرگز

گر شود بر سرم سپهر خراب

در جوانی دهند هر کس را

قامت سرو و چهرۀ شاداب

از چه قدّ خم و رخ نیلی

گشت سهم تو در بهار شباب

بود اجر رسالت پدرت

که به آزردنت کنند شتاب؟

کودکانت به یکدگر گفتند

رفت مادر میان کوچه زتاب

چشم بیدار تو به ما آموخت

در ره حق چگونه باید سوخت