امروز دوشنبه ، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
ای جهان در مزار تو شده گم

 

در مدح حضرت فاطمه زهرا

ای جهان در مزار تو شده گم
حرم مخفی‌ات دل مردم
بهترین مام برترین ابناء
برترین دخت بهترین اب و ام
هم ز نورت سما پر از انوار
هم ز نسلت زمین پر از انجم
وصف مدح تو در کتاب خدا
کوثر است و لیذهب عنکم

هفـت اب را تو اولین مادر
پنج تن را چو روح در پیکر

ای همه جان عالمت به فدا
مادر یازده امام هدی
دامن پاک‌تر ز تطهیرت
پرورشگاه سیدالشهدا
به تو داده است تکیه جان نبی
از تو نوشیده شیر خون خدا
بر در خانۀ تو هر شب و روز
می‌دهد احمد این خجسته‌ندا

کای شما را چه صبح و ظهر چه شام
از رسـول خـدا سـلام سـلام

کیستی تو تمام طاهایی
دخت احمد ام ابیهایی
هر چه گویم کم است فاطمه‌ای
و آنچه خوانم خطاست زهرایی 
ما همه ذره و تو خورشیدی 
ما همه قطره و تو دریایی
در کنار تمامی سادات
شیعه گوید تو مادر مایی

روشنی‌بخش بینشی زهرا
مــادر آفـرینشی زهرا

تو تمام محمدی زهراd
بلکه مام محمدی زهراd
بوی جنت نه بلکه بوی خدا
بر مشام محمدی زهراd
همه جا رو‌به‌رو ز قدر و جلال
با قیام محمدی زهراd
هم‌نشین علی ولی‌الله
هم‌کلام محمدی زهراd

هل اتی قدر نور فرقانی
تـو تمـام تمـام قرآنی

سایه‌ات آفتاب اهل‌ بهشت
اشک چشمت گلاب اهل بهشت
مهر تو مهر یازده پسرت
نعمت بی‌حساب اهل بهشت
حسنین تو ای بهشت رسول
دو بزرگ شباب اهل بهشت
با وجودی که گم شده حرمت
حرم توست باب اهل بهشت

مصطفی می‌ستود خوی تو را
می‌شنید از بهشت بوی تو را

ای سماوات را الهۀ نور
ناقه‌ات را زمام طرۀ حور
در حریم تو ماه نامحرم
چشم خورشید از جمال تو دور
جز تو ای مادر حیا و حجاب
کس نپوشیده رخ ز دیدۀ کور
تو که هستی که ذات پاک خدا
به سرور تو می‌شود مسرور

 

دست و چشم تو دست و چشم خداست
مهر و خشم تو مهر و خشم خداست

ای شفاعت بهای چادر تو 
وی حیا رونمای چادر تو 
انبیا را چو جامۀ یوسف
بر روی دیده جای چادر تو 
گل لبخند لاله‌های بهشت
گشته جاری به پای چادر تو 
سیزده آیۀ حجاب بود
نقشی از وصله‌های چادر تو 

با چنین عزت و شرف باید 
کـار مریـم ز فضه‌ات آید

ثروت انبیا ارادت تو 
افتخار خدا عبادت تو 
گریه و التماس، شیوۀ ما
کرم و عفو و جود، عادت تو
تا زمان هست و بود بوده و هست
لحظه‌ها لحظۀ ولادت تو
زندگی‌نامه نبوت بود 
از ولادت الی شهادت تو 

 

نه فقط دخت احمدی زهراd
هم علی، هم محمدی زهراd

ای رسول خدا ثناگویت
قبلۀ قلب اولیا کویت
ای مدال حمایت از مولا
هم روی سینه هم به بازویت
به کدامین گنه تو را کشتند
به چه جرمی شکست پهلویت
تو به از حوری از چه رو افتاد
سایۀ دست دیو بر رویت

 

خوب حـق نمک ادا کردند
عوض خود تو را فدا کردند

جگرت شمع در شب تارت
خون دل بود و چشم بیدارت
کوچه و آفتاب شاهد بود
که چه آمد به ماه رخسارت
به تو باید گریست یا زهرا
که ز هر کس رسید آزارت
با که گویم که سوخت در پس در
گل رو از شرارۀ نارت

گیرم آتش به باب خانه زدند
از چـه رو بر تو تازیانه زدند

به محمد قسم تو را کشتند
به چه جرمی چرا، چرا کشتند
چند تن ریختند بر سر تو 
فاش گویم که بارها کشتند
مادر وحی را به خانۀ وحی 
به خداوندی خدا کشتند
بین دیوار و در حسین تو را
در بیابان کربلا کشتند

 

این جنایت همین که یافت وقوع
کشتن اهـل‌بیت گشت شروع

بعد تو فتنه‌‌ها به‌پا گردید
فرق شیر خدا دوتا گردید
طشت خون شد دل امام حسن
تیرها سهم مجتبی گردید
پیکر چاک‌چاک ثارالله
نقش صحرای کربلا گردید
تا ابد قتل آل پیغمبر
سنت خیل اشقیا گردید

 

«میثم» این ظلم و فتنه و بیداد
تــا قیـامت نمـی‌رود از یـاد



 

صدف نبوت 4 – غلامرضا سازگار