امروز دوشنبه ، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
ای حقیقت قرآن، ای جمال سبحانی

 

 

ای حقیقت قرآن، ای جمال سبحانی

عرش و فرش را بانو، نور و نار رابانی

صورت خداوندی در جمال حورایی

حوریِ بهشت وحی در لباس انسانی

خاک فضّه ات خوشتر از عبیر فردوسی

آب کوثرت بهتر از شراب روحانی

هم تو جلوه ی خالق هم تو کوثر قرآن

هم تو همدم حیدر هم تو احمد ثانی

در ریاض فیض تو از درخت حبّ تو

خورده دمبدم جبریل میوه های عرفانی

همنشین انسانها با جلال قدّوسی

هم کلام شیر حقّ با لسان ربّانی

داده ای ز صورت نور بر دل رسول الله

برده ای ز سیرت دل از علّی عمرانی

خادم درت فردوس با شکوه فردوسی

خاک قنبرت رضوان در مقام رضوانی

در طواف تو عصمت کرده خویش را محرم

بر در تو عفّت را افتخار دربانی

فیض می دهد فضّه، با دم تو بر مریم

رشک می برد عیسی بر مقام سلمانی

در حریم تو نا چیز، هشت خلد و نه افلاک

بر گدای تو کوچک اقتدار سلطانی

خادم تو نفروشد جاه خود به مولایی

سائل تو نستاند خاتم سلیمانی

بوی عطر جنّت داشت سینۀ تو بر احمد

نور نُه امامت بود جلوه گر ز پیشانی

حیدرت شود حیران از جلال و قدر و شان

احمدت کند نقدیم جان به رسم قربانی

خلد و حور مهر تو، آب و خاک مَهر تو

میزبانی و خلقت، آمده به مهمانی

دختر رسول الله، همسر ولّی الله

این همه جلال و جاه بر تو باد ارزانی

عرش و فرش و ماه و مهر، خلد و حور و جنّ و انس

با محّبتت باقی، بی ولایتت فانی

بر ترابِ کوی تو، روی اسفل و اعلا

بر عطا و لطفِ تو، چشم عالی و دانی

بی محّبتت مؤمن سخت دل کند از جان

با ولایتت کافر جان دهد به آسانی

روز حشر حورایت، ناز قدّ و بالایت

با برات آزادی می کند گُل افشانی

تا خدا کند وصفت، تا نبی کند مدحت

جبرئیل را نبود، زَهرۀ ثنا خوانی

لاله بی وجود تو، خارتر از خارِ ره

خار با ولای تو، لالۀ گلستانی

تا تو در صف محشر، سایه افکنی از لطف

گردد آتش دوزخ، روز حشر زندانی

در شهادتت هر روز، روز ماست عاشورا

از جمادی الاوّل تا جمادی الثّانی

ارث تو پس از بابا، یک مدینه درد و غم

سهم ما به سوگ تو، یک جهان پریشانی

مرغ روح پاک تو، روز از بدن پر زد

جسم نوریت در شب دفن شد به پنهانی

آنکه زد تو را سیلی، کرده دعوی اسلام

از چنین ستم بالله، ننگ داشت نصرانی

با علی جفا کردن، حقّ فاطمه بردن

پهلوی وی آزردن، افّ بر این مسلمانی

گاه با فشار در، گاه با غلاف تیغ

بارها تو را کشته، آن ستمگر جانی

می نبود در عالم باور کسی «میثم»

کاینچنین شود پامال آیه های قرآنی