امروز دوشنبه ، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
ای در اوج آسمان‌ها از زمین مشهورتر

 

در مدح حضرت زهرا

ای در اوج آسمان‌ها از زمین مشهورتر
در فلک حتی ز جبریل امین مشهورتر
بر فراز عرش از عرش برین مشهورتر
از اب و ابن و امیرالمؤمنین مشهورتر
با ندای ذات پاک خالق لوح و قلم 
در میان پنج تن شد نام نیکویت علم 
دختر احمد چه احمد دخت احمد‌پروری
همسر حیدر نه بلکه بهر حیدر حیدری
جز محمد از تمام انبیا بالاتری
هر که هستی انبیا و اولیا را مادری 
ای یگانه مادر هر چاربانوی بهشت
با نفس‌هایت محمد پر شد از بوی بهشت
عرشیانت عبد عبد و عرش، خاک پای تو
هر کجا هستی بود قلب محمد جای تو
فخر سادات دو عالم زینب کبرای تو
عیسی مریم اسیر یازده عیسای تو 
آسمانی‌ها زمین‌بوس کنیزان تواند
هر چه ساداتند در عالم عزیزان تواند
فضه‌ات وقت دعا اعجاز مریم‌ می‌کند
قنبرت هم فخر بر سادات عالم می‌کند
قامتت ایمان و عصمت را مجسم می‌کند
در جنان تعظیم بر حسن تو آدم می‌کند
آیۀ تطهیر در شأن تو نازل می‌شود
هل اتی در بذل یک نان تو نازل می‌شود
مادری داری که جبریل آردش از حق سلام
شوهری داری که نعمت با تولایش تمام
دختری داری که صبرش حافظ جان امام
فضه‌ای داری که قرآن از دمش جوشد مدام
هست احمد قلب احمد جان احمد کیست؟ تو
چارده معصوم در چشم محمد کیست؟ تو
انبیا را با دعای تو گره وا می‌شود
اولیا را طاعت از مهر تو زیبا می‌شود
قطره با یک گردش چشم تو دریا می‌شود
طاعت کونین با دست تو امضا می‌شود
آنکه از او آبرو هم آبرو گیرد تویی 
آفتابی که ز چشم کور رو گیرد تویی
ما و اوصاف تو رب‌العالمین مداح توست
با کلام وحی جبریل امین مداح توست
خواجۀ لولاک ختم‌المرسلین مداح توست
داور قرآن امیرالمؤمنین مهمان توست
لاله تا بوی تو را دارد تبسم می‌کند
حامل وحی خدا با تو تکلم می‌کند
روح مابین دو پهلوی پیمبر کیست؟ تو
در دل یک شهر دشمن؟ یار حیدر کیست؟ تو
کشتۀ راه ولایت در پس در کیست؟ تو
مادر خون خدای حی داور کیست؟ تو
ای تو را گل‌بوسه‌های مصطفی بر روی دست
با چه جرمی از غلاف تیغ، بازویت شکست
فتنه‌جویان در سقیفه سخت با هم ساختند
دین خود، اسلام خود، قرآن خود را باختند
با لگد اجر رسالت را به تو پرداختند
حامی تنهای مولا را ز پا انداختند
آتشی از هیزم بخل و حسد افروختند
آن دری که زائرش بودی پیمبر سوختند
با وجود آنکه اندوه فراوان داشتی
داغ روی داغ دل با چشم گریان داشتی
رنج بازو، زخم پهلو، درد هجران داشتی
از علی کردی حمایت تا به تن جان داشتی
یاد زینب دادی ای زهرای زینب‌آفرین
کز امام خویشتن باید حمایت این‌چنین
زینب از دوران طفلی درس از مادر گرفت
غیرت از مادر گرفت و قدرت از حیدر گرفت

خطبه‌ای خواند و امان از دشمن کافر گرفت

با خطاب او ولایت زندگی از سر گرفت
خطبه‌اش قرآن ثارالله را تفسیر کرد
کربلا و کوفه را لبریز از تکبیر کرد
کیست زینب پای تا سر، مادر است و مادر است

کیست زینب هم حسن هم یک حسین دیگر است

کیست زینب آنکه در دامان کوثر کوثر است

دختر زهرا و مام صابران عالم است
میوه‌ای از باغ حسنش نخل‌های میثم است