عصمت حق فاطمه صدیقه کبری منم
دخت ختمالانبیا کفو علی زهرا منم طاهره منصوره صدیقه زکیّه فاطمه
راضیه مرضیهام انسیهالحورا منم شمسة برج حیا، چشم و چراغ انبیاء
بانوی هر دو سرا، ریحانۀ طاها منم آنکه از پیدایش هستی میان هست و بود
بوده قدر و عزّتش پیوسته ناپیدا منم پاک بانوئی که در قرآن بوصف پاکیاش
آیۀ تطهیر گفته داور دانا منم هست در من آنچه آمد از خدا بر انبیاء
دین منم قرآن منم ایمان منم تقوا منم وحی میگوئی منم توحید میجویی منم
بلکه مرآت جمال حق ز سر تا پا منم دختر آخر رسول و همسر اوّل امام
اول و آخر دنیا منم عقبی منم آنچه میجویند پاکان یافت در من مصطفی
بر مشام او شمیم جنهالمأوی منم دختری را کز جلال و عزّت و مجد و وقار
بوسه زد بر سینه و بر دست او بابا منم مادر پاکی که در دامان پاک خویشتن
پاک دختی پرورد چون زینب کبری منم گربه یک عیسی کند مریم به گیتی افتخار
مادر والامقام یازده عیسی منم بانوئی کز خاک پایش دست لطف کبریا
بر سر انسان نهاده تاج کبریا منم هر که دارد فخر بر آباء و بر اجداد خود
آنکه خود فخر است بر اجداد و بر آباء منم فخر بر آباء و بر اجداد تنها نیستم
افتخار ذات پاک خالق یکتا منم مرغ قاف و هم، هم ره در مقام من نیافت
زآنکه از اندیشهها بالاتر از بالا منم هست سرّی اینکه حق خورده قسم بر مهر و ماه
معنی والشمس و اللیل اذا یغشی منم ذکر و تسبیح خدا با مهر من گردد قبول
روحبخش سبحّ اسم ربّک الاعلی منم دین و قرآن و ولایت زنده با خون من است
کشتۀ راه علیّ عالی اعلا منم دختری که در کنار تربت پاک پدر
گشت رخسارش کبود از سیلی اعدا منم همسری که بر دفاع شوهر مظلون خویش
کرد فربان محسن شش ماهۀ خود را منم مادری که پیش چشم کودک معصوم خود
زیر ضرب تازیانه اوفتاد از پا منم بانویی که در وطن با آنهمه قدر و جلال
قبر او هم نیست بر اهل وطن پیدا منم هست تنها هر که دور از دوستان خود فتد
آنکه مانده در میان دوستان تنها منم کفن مخفی، دفن مخفی، قبر مخفی، از نظر
آنکه با این شیوه کرده خصم را رسوا منم سینه شد لوح و، قلم مسمار و، جوهر گشت خون
آنکه با خون کرد حکمالله را امضا منم پا مکش امروز «میثم» از در احسان من
آنکه دستت را بگیرد در صف فردا منم
بوده قدر و عزّتش پیوسته ناپیدا منم