امروز جمعه ، ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
امشب حرم خدا شدی دل

 

 

امشب حرم خدا شدی دل

از خانه خود جدا شدی دل

بی جام و می و سبو شدی مست

مستانه قرار دادی از دست

پرواز به کوی یار کردی

یاد گل روی یار کردی

ای خود همه جا مطاف کعبه

گشتی ز چه در طواف کعبه

در کعبه مگر چه روی داده

کاین سان به تلاطم اوفتاده

چون جامه شده دل حرم چاک

نور است کز آن رود به افلاک

کعبه ز نشاط رفته از هوش

بر صاحب گشوده آغوش

بر گوش رسد هزار فرسنگ

آواری علی علی زهر سنگ

دیوار که دست جان گشوده

آغوش به میهمان گشوده

جبریل به احترام کعبه

گردیده به گرد بام کعبه

در چشمۀ چشم چاه زمزم

پیداست طلوع ماه زمزم

شد فصل بهار فصل دی شد

ای حجر بخند هجر طی شد

ای بیت صمد، صمد مبارک

ای بیت اسد، اسد مبارک

بت ها به حرم فتاده بر رو

دارند به لب ندای یا هو

از جاه همگان قیام کردند

بر شیر خدا سلام کردند

شد کعبه به آب نور تطهیر

خیزد ز مقام، بانگ تکبیر

چون فلک غریق، پای تا فرق

در نور علی حرم شده غرق

ای چشم حرم جمال را بین

آیینۀ ذوالجلال را بین

ای بیت ولایت از ولی گو

ای رکن علی علی علی گو

انجم همه ترک ماه کردند

بر روی علی نگاه کردند

با دیدن طلعت خداوند

خورشید زند به کعبه لبخند

این آیت وحی منزل ماست

میلاد امام اوّل ماست

این سیّد و مقتدای کعبه است

این آینۀ خدای کعبه است

این کعبۀ کعبۀ الهی است

این حاکم ماه تا به ماهی است

این عبد خجستۀ خد اروست

این خلق به معنی هوالهوست

این حسن خدای را تجلاّست

بالله قسم علّی اعلاست

ای دست خدا و هست احمد

ای جان گرامی محمّد (ص)

ای جلوه به خلوت الستت

ای عرش بلند، جای پستت

از کعبه در آمدی علی جان

بر خاک قدم زدی علی جان

باز آ که نبی در انتظار است

از شوق تو سخت بی قرار است

جای تو به روی سینۀ اوست

بشتاب به سوی دوست ای دوست

ای رونق ماه را شکسته

با چهرۀ باز و چشم بسته

ای کعبه هماره سر فرازت

مادر به حرم کشیده نازت

او در پی یک نگه نشسته

تو نرگس ناز خویش بسته

جا دارد اگر به او کنی ناز

اوّل به رسول دیده کن باز

قرآنِ نگشته نازلش را

با خنده بخوان، ببر دلش را

ای در نفست پیام قرآن

ای آینۀ تمام قرآن

ایمان ز تو اعتبار دارد

قرآن به تو افتخار دارد

آوای خطاب حق توئی

فریاد کتاب حق توئی تو

ما روز غدیر عهد بستیم

تا شام نُشور با تو هستیم

چون پای در این جهان نهادیم

اوّل دل خویش بر تو دادیم

با خندۀ ما دم ولی بود

در گریۀ ما علی علی بود

تو حجّ و نماز، تو صیامی

تو کعبه، تو رکن، تو مقامی

تو مشعر و مکّه و منائی

تو سعی، تو مروه، تو صفائی

تو نافلۀ نماز روحی

تو بحر و تو کشتی و تو نوحی

تو زمزم و حجر، تو حطیمی

تو حق تو صراط مستقیمی

هفتاد و دو فرقه بی ثباتند

یک فرقه به کشتی نجاتند

آن فرقه به حقَّ حقّ که مائیم

چون پیرو راه مرتضائیم

آیات بهشت چهر مولاست

کشتی نجات مهر مولاست

روی سخنم به مسلمین است

قرآن و علی تمام دین است

این قول رسول کردگار است

بی مهر علی نماز نار است

مائیم و سه مشعل هدایت

توحید و نبوّت و ولادت

تا خطّ علی است در تشیّع

شیعه که تشیّعش قیام است

شاگرد دوازده امام است

شیعه است که از کلاس زهرا

پیوسته گرفته درس خود را

شیعه است که در خط ولایت

با خون ز علی کند حمایت

شیعه شرف کمیت دارد

شیعه است که اهلبیت دارد

شیعه همه سوز و درد و داغ است

یک نور زچارده چراغ است

شیعه است که در محبّت دوست

خون معنی حرف آخر اوست

شیعه گل سرخ باغ اشگ است

یک گوهر شب چراغ اشگ است

ای عترت پاکتر زهر پاک

افلاکیِ پا نهاده در خاک

ای خلقتتان همه خدائی

ای جان جهانتان فدائی

رفتار شما تمام پند است

قرآن به شما نیازمند است

قرآن که از آن فروغ بارد

بی نطق شما زبان ندارد

قرآن سخنش زبان آل است

هر کس که زبان نداشت لال است

قرآن که معلّمش علی نیست

جز کاغذ و جز مرکّبی نیست

قرآن و شما چراغ و نورید

همچون شجرید و کوه طورید

سرمایۀ احمدید هر دو

انگشت محمّدید هر دو

طاعات تمام خلق عالم

بی مهری شما بود جهنّم

سوگند به ذات حیّ سبحان

اسلام ولایت است و قرآن

سوگند به صبح آفرینش

سوگند به چشم اهل بینش

سوگند به قدر و نور و تطهیر

سوگند به تیغ و بانگ تکبیر

هر جا که ولایت است دین است

اسلام محمّدی همین است

«میثم» همه ذکر یا علی باش

حتّی سردار با علی باش

گر خصم زبان بُرد ز کامت

هرگز نبری دل از امامت