امروز یکشنبه ، ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
عید است و یا نیمۀ ماه رمضان است؟

 

 

در میلاد حضرت امام حسن

عید است و یا نیمۀ ماه رمضان است؟ 
از هر دو بگویم که هم این است و هم آن است 
عیدی که به ماه رمضان داد تجلی 
ماهی که در آن روی خداوند، عیان است 
ریزد دُر مدح حسن از درج دهان‌ها 
یا نام دل‌انگیز حسن نقل دهان‌ است 
قرآن علی در بغل ام‌ابیهاست 
بر خال و خطش چشم محمّد نگران است 
این بضعۀ پیغمبر و این یوسف زهراست 
این جان جهان جان جهان جان جهان است 
در بین امامان به کرامت شده مشهور 
یک گوشه ز بیت‌الکرمش باغ جنان است 
سرتا به قدم یکسره روح است چه روحی 
روحی است که بر پیکر توحید روان است 

تا حشر زند از گلوی خون خدا موج 
خونی که به رگ‌های حسن در جریان است 
صبرش سپر سینۀ دین بود، وگرنه 
هر یک مژه‌اش تیر و دو ابروش کمان است 
داند چو پدر در کند از قلعۀ خیبر 
آنجا که عین است چه حاجت به بیان است 
با چشم خیالش منگر فوق خیال است 
در حق گمانش نشمر فوق گمان است 
گر پایۀ قدرش نگری فوق گمان‌ها 
ور مدّت عمرش نگری کلّ زمان است 

در خال و خطش هر چه بخوانید و ببینید 
از بوسـۀ پیغمبـر اسـلام نشــان است 

 


این ماه رسول است که از ماه صیامش 
پیوسته درود و صلوات است و سلامش 
برتر بوَد از منقبت و مدح خلایق 
قدر و شرف و عزت و اجلال و مقامش 
روشن شده چشم علی از پرتو حسنش 
شیرین شده کام نبی از شهد کلامش 
هم فوج ملایک همه افتاده به خاکش 
هم خیل نبیّین همه خواندند امامش 
رضوان اگر از دوستی‌اش دست بدارد 
والله قسم بوی بهشت است حرامش 
دشنام شنیدن کرم و لطف نمودن 
این است همان عادت و احسان و مرامش 
بر آب بقا ناز کند تا صف محشر 
گر خضر گذارد لب خود بر لب جامش 

در حسن خداییش ببینید و ببینید 
خلق خوش جد خوی پدر عصمت مامش 
از بس‌که حسن در حسن است‌و همه حُسن است 
از سوی خداوند حسن آمده نامش 
نبْود عجب آرند اگر دست توسّل 
خیل ملک از عرش به مرغ لب بامش 
فریاد حسین‌بن علی داشت سکوتش 
شمشیر شرر بار علی بود پیامش 
بر تربت بی‌شمع و چراغش بنویسید 
والله قسم صبر حسن بود قیامش 
زیباتر و بالاتر از این است که هر صبح 
یا مهر بخوانند و یا ماه تمامش 
بالله نگفتند نگفتند نگفتند 
گویند اگر خلق جهان مدح مدامش

من خارم و اوصاف گل از خار نیارید 
ایـن کـار جـز از خالق دادار نیاید 


این آینۀ حسن خداوند تعالاست 
این پرتو حسن ازل از صبح تجلّاست 
این سورۀ یاسین به روی دامن کوثر 
این مصحف نور است که بر شانۀ طاهاست 
این نجل علی اشرف اولاد محمّد
این خوب‌ترین سلسلۀ آدم و حواست 
گه سورۀ «والیل» و گهی سورۀ «والشمس» 
گه بر سر دست نبی و حیدر و زهراست 
در مصحف زیبای رخش سورۀ مریم 
در عطر بهشتی نفسش روح مسیحاست 
او مثل علی بر همۀ خلق، امام است 
حکمش همه جا حکم خداوند تعالاست 
گر جنگ کند، جنگ بوَد بر همه واجب 
ور صبر کند، صبر برای همه زیباست 

هر نکته که او گفت خدا گفت خدا گفت 
هر امر که او خواست خدا خواست خدا خواست 
هر چند حیات دین، از خون حسین است 
با صبر حسن، قامت اسلام بوَد راست 
ما پیرو صلح حسن و جنگ حسینیم 
امر است ز مولا و اطاعت همه از ماست 
گر امر به صلح آید، یا حکم به نهضت 
اسلام همان پیروی از گفتۀ مولاست 
این صلح بوَد سخت‌تر از غزوۀ خیبر 
این صبر همان صبر علی در دل اعداست 
یارب تو گواهی که به هر واقعه ما را 
بر دامن اولاد علی دست تولّاست 
با خون دل شیعه نوشتند ز آغاز 
دینی که خدا گفته تولّا و تبراست

یاران ولایت همـه‌جا عبد خدایند 
آنان که جدا از حسنینند، جدایند