امروز یکشنبه ، ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
ای ملک دل از آسمان آل محمّد (ص)

 

ای ملک دل از آسمان آل محمّد (ص)

جان همه قربان شما آل محمّد (ص)

در روزی کلّ سماوات، دل بحر

عالم همه مهمان شما آل محمّد (ص)

جنّ و ملک و آدمی و مؤمن و کافر

روزی خور احسان شما آل محمّد (ص)

آدم که خدا توبه اش از لطف پذیرفت

شد دست به مسلمان شما آل محمّد (ص)

در ارض و سما خلق خدا بوده و هستند

پیوسته مسلمان شما آل محمّد (ص)

گردید رها کشتی نوح از دل طوفان

با نام درخشان شما آل محمّد (ص)

بر نار گلستانی نمرود دمیده

بویی زگلستان شما آل محمّد (ص)

روح الله اگر زنده کند مرده، دمش را

روح است زریحان شما آل محمّد (ص)

در طور، خدا جلوه گری کرد به موسی

از چاک گریبان شما آل محمّد (ص)

جنّ و ملک و هُدهُد و مار و ملخ و مور

شد رام سلیمان شما آل محمّد (ص)

جبریل امین با سخن وحی الهی

گردیده ثنا خوان شما آل محمّد (ص)

اسرار خداوند به هر دور و به هر عصر

ثبت است به دیوان شما آل محمّد (ص)

از خالق حیّ ازلی آیه ی تطهیر

نازل شده در شأن شما آل محمّد (ص)

قرآن زشما هست و شمایید زقرآن

سوگند به قرآن شما آل محمّد (ص)

بی شبهه بود خوب تر از ملک سلیمان

خاک ره سلمان شما آل محمّد (ص)

سنجیده شود روز قیامت حقّ و باطل

در کفّه ی میزان شما آل محمّد (ص)

نبود عجب آید اگر اعجاز مسیحا

از خاک بیابان شما آل محمّد (ص)

کس نیست به جز ذات خداوند تعالی

آگاه زعنوان شما آل محمّد (ص)

عارف بود آنکس که از اوّل زده زانو

در مکتب عرفان شما آل محمّد (ص)

پیران خرد را همه پیرند و مرادند

اطفال دبستان شما آل محمّد (ص)

از درد نکوتر نبود اهل ولا را

در سایه ی درمان شما آل محمّد (ص)

آن لحظه ی آخر که رسد جان به لب ما

ما و لب خندان شما آل محمّد (ص)

قرآن ندهد نور به چشم و دلِ انسان

بی حجّت و برهان شما آل محمّد (ص)

در کلّ جهان چشمه ی عرفان شده جاری

از بحر خروشان شما آل محمّد (ص)

پیوسته درود و صلوات است شما را

از خالق منّان شما آل محمّد (ص)

مؤمن بود آنکو به ولاتان شده مؤمن

ایمان بود ایمان شما آل محمّد (ص)

هر چند از مکر و حِیَل حقِّ شما غصب

حقّ است نگهبان شما آل محمّد (ص)

در سوره ی نورید همان نورٌ علی نور

نور است تن و جان شما آل محمّد (ص)

عالم شده بحر گهر ناب ولایت

از لؤلؤ و مرجان شما آل محمّد (ص)

پیوسته شما بر سر پیمان خدایید

ما بر سر پیمان شما آل محمّد (ص)

در هیچ سری نیست که پیوسته نباشد

شوری زنمکدان شما آل محمّد (ص)

گلهای بهشتی همه هستند شکوفا

پیش لب خندان شما آل محمّد (ص)

سادات ملائک به گلستان بهشتند

مرغان خوش الحان شما آل محمّد (ص)

سوگند به دریا که به دریا نفروشم

یک قطره زباران شما آل محمّد (ص)

تابیده بر ابناء بشر نور رهایی

از روزن زندان شما آل محمّد (ص)

برتر زجوانان و زپیران جهانند

پیران و جوانان شما آل محمّد (ص)

بالله قسم بوده شکست همه ی کفر

در عرصه ی میدان شما آل محمّد (ص)

لبریز بود تا صف محشر یِم رحمت

از دیده ی گریان شما آل محمّد (ص)

هر کس دو سه روزی منمی گفت و فنا شد

حق مانده و دوران شما آل محمّد (ص)

بالله روا نیست روا نیست روا نیست

چوب و لب و دند ان شما آل محمّد (ص)

زخم جگر و خون دل و چشم ترِ ماست

بر زخم فراوان شما آل محمّد (ص)

تا حشر بود بر دل ما زخم محرّم

از پیکر عریان شما آل محمّد (ص)

لب تشنه بمیرد دم مرگ آنکه نباشد

یاد لب عطشان شما آل محمّد (ص)

چون شمع بسوزیم که سوز جگر ماست

از سینه ی سوزان شما آل محمّد (ص)

تا حشر پریشانی هر سلسله باشد

از جمع پریشان شما آل محمّد (ص)

تسلیم خدائید و گر نه همه هستی است

یک گام زجولان شما آل محمّد (ص)

والله همان تیغ که در دست عدو بود

می بود به فرمان شما آل محمّد (ص)

پیوسته دمد از قلم و دفتر «میثم»

سوز غم پنهان شما آل محمّد (ص)