امروز دوشنبه ، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
ای خدا چند قیل و قال کنم(گفتگو با مدینه در مصائب حضرت زهرا سلام الله علیها)

 

ای خدا چند قیل و قال کنم

حالتی ده که با تو حال کنم

آتشی زن به قلب خاموشم

کز شرارش رود زسر هوشم

ای که یک عمر در کنار منی

حیف نشناختم که یار منی

حال با سوز سینه آمده ام

به دیار مدینه آمده ام

گر چه کوه گناه آوردم

به رسولت پناه آوردم

گر چه من رو سیه تر از همه ام

هر که ام میهمان فاطمه ام

سیّد کاینات، راهم داد

دخترش فاطمه، پناهم داد

روسیاهم، بدم، گنه کارم

میهمان خدای غفّارم

تو مرا غرق رحمتت کردی

تو مرا در بقیع آوردی

تا بشویم گناه از دامن

این من، این قبرِ بی چراغ حسن

حسنت در بقیع راهم داد

سیّد السّاجدین پناهم داد

ای مرا پنجمین امام همام

سیّدی باقرالعلوم، سلام

ای وصیِّ نبی، وصیِّ ولی

جعفر ابن محمّد ابن علی

پشت دیوار اگر چه محبوسم

قبرتان را زدور می بوسم

به محمّد (ص) قسم به مادرتان

نروم نا امید از درتان

گر چه خالی است از عمل دستم

هر که ام زائر شما هستم

ای غریب وطن بقیع بقیع

قبله ی مرد و زن بقیع بقیع

جانِ جان همه کجاست بقیع

تربت فاطمه کجاست بقیع

نقش تاریخ درد و داغت کو

ای چراغ همه، چراغت کو

محفل اشگ چشمِ یار کجاست

آن چهل صورت مزار کجاست

از کجا ناله ی علی خیزد

در کجا اشگ مهدیش ریزد

ای مدینه، به من جواب بده

به شرار درونم آب بده

از چه کشتند مادر ما را

به چه جرمی زدند زهرا را

پاسخ زحمت رسول این بود

راستی حرمت بتول این بود

گر چه قبرش زدیده پنهان است

مثل خورشید نور افشان است

همه جای تو تربت زهراست

شاهد اشگ غربت زهراست

گُم نگشته مزار مادر ما

همه جا قبر اوست در برِ ما

فاطمه کیست؟ رهبر شیعه

تا صف حشر، مادر شیعه

شوهر او امام و سرور است

محسن او شفیع محشر ماست

مهر اولاد او سفینه ی ماست

تا ابد داغ او به سینه ی ماست

آن بودی که بر رخ زهراست

در گُل روی مهدیش پیداغست