امروز جمعه ، ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دل ز انوار خدا بارقه نور شده

 

دل ز انوار خدا بارقه نور شده

 سینه سینای ولا جان شجر طور شده

مکه سر تا قدم از شوق وشعف شور شده

بیت معمور نبی قبلگه حور شده

رو به گهواره انسیه حورا بردند

عطر خلد ار نفس حضرت زهرا بردند

گوش تا تهنیت از خالق داور شنوید

ذکر توحید زلبخند پیمبر شنوید

وصف کوثر ز لب ساقی کوثر شنوید

آنچه گفتند و شنفتند مکرر شنوید

لب گشوده همه تبریک به طاها گوئید

سخن از ام ابیها و فداها گوئید

مصحف نور به پیغمبر اکرم دادند

بلکه از جانب حق وحی مجسم دادند

دختری پاک تر از حضرت مریم دادند   

قدسیان مژده به ذریه آدم دادند

دامن خاک به از روضه رضوان آمد

ز آسمان حوریه در کسوت انسان آمد

همسر ختم رسل  دخت پدر پرور زاد

بلکه بر خلق ازل تا به ابد مادر زاد

چارده جلوه به یک حسن خدا منظر زاد

بر پدر مادر و بر شیر خدا همسر زاد

دخت پاک نبی و مادر مصباح هداست

یازده کوکب دری ز فروغش پیداست

هشت خلدند یکی رایحه از گلشن او

بیت معمور خداوند دل روشن او

روح مابین دو پهلوی محمد (ص) تن او

پرورش یافته مردانگی از دامن او

پیکری پاک تر از روح مکرم دارد

دامنی مهد دو عیسی و دو مریم درد

جنت ختم رسل رویس ز گل خوب ترش

گفته جبریل سلام از طرف داد گرش

او سپهر و حسنینند دو قرص قمرش

جان فدای پدر و شوهر و دخت و پسرش

پدران و پسرانش همه فخر بشرند

دخترانش همه پاکند و ز گل پاک ترند

اوست ابری که وجود است پر از بارانش

عفو ، موجی زیم رحمت بی پایانش

شخص احمد که جهان باد فدای جانش

بارها گفت که جان پدرش قربانش

او که از بوسه محمد (ص) به ادب بردستش

نه عجب گر که شود خیل رسل پابستش

روح پاکیزه حوا و گل آدم از اوست

دم جان بخش مسیح و شرف مریم از اوست

تا ابد پایه دین نبوی محکم از اوست

به خداوند دو عالم که همه عالم از اوست

دست او حامی دست احد دادگر است

روی او روی خدا سینه بهشت پدر است

ذکر و تسبیح و دعا زنده به یاد لب اوست

 لیله قدر که فرموده خدا هر شب اوست

دامن خون خدا پرور او مکتب اوست

زنده نام شهدا از نفس زینب اوست

آن حسینی که به خیل شهدا رهبر بود

تربیت یافته دامن این مادر بود

برترین بانوی عالم که جهان در ، ید اوست

دست انداخته از دسته دستانش پوست

او که بر مرد و زن عالم خلقت بانوست

کار را داشت همانند عبادتش دوست

گه گل انداخته در سجده رخ چون ماهش

گه بود دست به  گهواره ثار اللهش

مام سادات که از لطف و کرم یاور ماست

نه همین مادر سادات بود مادر ماست

سایه مرحمتش در دو جهان بر سرماست

جاودان در کنف  مهدی او کشور ماست

چه غم از حادثه و فتنه دنیا داریم

از ازل با همه گفتیم که زهرا داریم

خاک ها بحر گهر از صدف این زهراست

رشته عالم و آدم به کف این زهراست

مصطفی زائر دارالشرف این زهراست

شیعه تا شیعه بود در کنف این زهراست

گر همه هستی خود چرخ به پایش ریزد

(میثم) آن نیست که از خاک درش برخیزد