امروز دوشنبه ، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
از کوثر و زمزم دهن خویش بشویم

از کوثر و زمزم دهن خویش بشویم 
تا با مدد فاطمه از فاطمه گویم 
درمانده ام از گفتن شرمنده از رویم 
گرد و عرق شرم روان از سر و رویم 
این تکیه عیان است عیان است عیان است 
مداحی ناموس خدا فوق بیان است 
او گوهر نایافته ی بحر عقول است 
او ؟عمه شاخصه ی شخص رسول است 
او نورالهی به صعود و به نزول است 
والله بتول است بتول است بتول است 
موسی نتوان گفت بدان لحن فصیحش 
عیسی بزند بوسه به دست دو مسیحش 
؟ امین ؟ نبی هم سخن اوست 
پیراهن پاکیزه ی عصمت به تن اوست 
روح نبی، ارواح رسل در بدن اوست 
گل های گلستان خدا از چمن اوست 
جایی که زند ختم رسل بوسه به دستش 
مدح من و مدح همه خلق است شکستش 
جبریل برد سجده به خاک در زهرا 
دامان زمن است پر از کوثر زهرا 
ذات ازلی بوده ثناگستر زهرا 
قرآن علی حسن خدا منتظر زهرا 
نامش همه جا در همه دم بر لب شیعه است 
آئین علی دوستیش مکتب شیعه است 
این کیست که خواند پدرش ام ابیها 
درباره ی او ختم رسل گفت فداها 
سر تا به قدم آیینه ی طلعت طاها 
سوگند به نجم و قمر و شمس ضحاها 
تنها نه محمد، نه علی مفتخر از اوست 
بشناس که ذات ازلی مفتخر از اوست 
یا فاطمه ای کوثر و تطهیر به نشانت 
ای در همه آیات خداوند نشانت 
نازل شده یک سوره به یک قرصه نانت 
گم، در حرم گمشده خلق دو جهانت 
مهریه ی تو آب و همه تشنه ی آبند 
بی آب همه خلق جهان در تب و تابند 
نام تو نجات است، نجات است نجات است 
فیض تو حیات است حیات است حیات است 
مهر تو به پرونده قبول حسنات است 
حج است زکات است صام است و صلات است 
بی حب تو طاعات گناه است گناه است 
پرونده اعمال سیاه است سیاه است سیاه است 
جایی که خداوند فرستاده سلامت 
ختم رسل افراشته قامت به قیامت 
جایی که شده شخص علی محو مقامت 
جایی که تو بودی همه جا رکن امامت 
چون شد که عدو بست کمر بر ستم تو 
شد دود بلند از در بیت الحرم تو 
آن بیت خدا را که نبی کرد زیارت 
سوزاند عدو از ره بیداد و شرارت 
شد حق تو و حق علی یکسره غارت 
بر مصحف رخسار تو کردند جسارت 
با ضرب لگد خصم ستمکار تو را کشت 
ای پاک تر از آیه ی تطهیر چرا کشت 
با کشتن فرزند تو شد دست عدو باز 
شد کشتن سادات نبی فاطمه آغاز 
با این همه ای کوثر پیوسته سرافراز 
تا روز جزا کثرت نسلت کند اعجاز 
سادات فزونند به عالم ز شماره 
چونان که درخشد به سماوات ستاره 
گیرم به فلک اوج سخن را برساند 
گیرم ز دهن در مضامین بفشاند 
میثم چه بگوید چه بیارد چه بخواند 
کس غیرخدا وصف تو گفتن نتواند 
ای رکن علی حیف که یکبار، شکستی 
از پای فتادی ولی از پا ننشستی