امروز دوشنبه ، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
خزان به باغ بی خزان به حیله حمله ور شده

 

خزان به باغ بی خزان به حیله حمله ور شده

نصیب باغ و باغبان به جای گل شرر شده

بهشت وحی سرمدی میان شعله سوخته

هُمای قلّه ی قدم شکسته بال و پر شده

سلام ما به فاطمه که پیش دشمنان همه

برای یاری علی سینه سپر، سپر شده

ولیة الله ولّی، کشته ی مرتضی علی

شهیده ای که شاهد شهادت پسر شده

سینه ی کوثر خدا دخت پیمبر خدا

باغ گل از نشانه ی بوسه ی میخ در شده

بین ستم گران همه شاهد قتلِ فاطمه

دختر چارساله اش زینب خون جگر شده

چشم حسین دم به دم می نگرد مغیره را

اشگ حسن روانه بر بی کسی پدر شده

طایر وحی در قفس بس که زده نفس نفس

روز به پیش دیده اش تیره تر از سحر شده

فاطمه ی شهیده ام چراغ هر دو دیده ام

تا تو زپا فتاده ای عُمر علی به سر شده

آمده اشگ «میثمت» میوه ی نخلِ ماتمت

روز به روز از غمت علی، شکسته تر شده