امروز پنج شنبه ، ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
فریاد، یا للمسلمین فریاد فریاد

 

بمناسب حمله به حرمین امام حسن عسکری علیه السلام  و امام هادی علیه السلام

و نرجس خاتون سلام الله علیها و حکیمه خاتون سلام الله علیها

فریاد، یا للمسلمین فریاد فریاد

یاران غیرتمند دین فریاد فریاد

آنان که با اسلام و قرآن در نبردند

آنان که توهین بر رسول الله کردند

بار دگر اجداد خود را یاد کردند

در شهر «سُرّ من رآ» بیداد کردند

ویرانه شد با دستشان قبر دو معصوم

قبر دو معصوم همیشه بوده مظلوم

ویرانه شد قبر دو وجه الله ذوالمن

در انفجار بمب از بیداد دشمن

یابن الحسن بنگر مزار مادرت را

قبر حکیمه مادر غم پرورت را

هم قبّه و هم قبرشان در هم فرو ریخت

گویی به فرق مسلمین عالم فرو ریخت

این زشت خویان وارثان قوم فیل اند

بیچاره و پست و زبونند و ذلیل اند

اینان سراسر نسل شر النّاس هستند

اینان همان قوم بنی العّباس هستند

در سفره ی اشغالگرها کاسه لیس اند

مزدور امریکا و عبد انگلیس اند

این تیره ها دل ها دشمن الله، نورند

کورند امام خود نمی دانند کورند

اینان نه دین دارند، نه فرهنگ دارند

سنّی و شیعه زین جماعت ننگ دارند

اینان همه زاییده ی امّ الفسادند

پیش از ولادت با شیاطین دست دادند

خصم نبیّ و خصم حیدر آل اند

باور نشاید کرد کز نسل حلال اند

این قبرها را مسلمین با سرفرازی

سازند هم چون کعبه از نو باز سازی

کعبه اگر ویرانه شد آباد شد باز

از آن قلوب اهل ایمان شاد شد باز

عبّاسیان قلب پیمبر را شکستند

از کینه بر قبر حسینش آب بستند

بیرون اگر یک چند سر از تخم کردند

حتیّ زمین آن حرم را شخم کردند

گردید ویران بارها زآن قوم نسناس

قبر حسین و هم شهیدان، قبر عبّاس

آنان به ذلّت جایشان شد حفره ی خاک

اینان کشد گلدسته هاشان سر به افلاک

ویران اگر گردید قبر عسکریّین

هرگز نرفته نورشان یک لحظه از بین

انوار وجه الله در آیینه ی ماست

آل محمّد قبرشان در سینه ی ماست

روشن بود تا حشر شمع محفل ما

پیوسته باشد قبر نرجس در دل ما

این قبرها در چشم ما نورند، نورند

خفّاش های تیره دل کورند، کورند

یا قائم آل محمّد سیّدی قُمّ

بنگر به قبر عمّه و جدّ و اب و اُم

گم گشته ی شیعه گُل باغ امامت

ای یوسف زهرا سرت باد! سلامت

جا دارد ار ریزد سرشک از هر دو عینت

ویرانه شد قبر شریف والدینت

بر خاک پاک این حرم با خون نوشته

هرگز نگردد دیو، غالب بر فرشته

ما با همه گفتیم تو مولای مایی

ای صاحب ما یابن زهرا کی میایی

تا چند فُلک آرزو در گِل نشیند

تا چند شیعه اشگ ریزد، داغ بیند

تا چند فریاد از سر ببریده خیزد

تا چند خون از محمل زینب بریزد

تا چند اشگ اهل بیت آید زدیده

تا چند خون جوشد زرگ های بریده

تا چند یاران تو را صبر و متانت

تا چند بر پیغمبر اکرم اهانت

تا چند از مظلومی حیدر حکایت

تا چند آتش خیزد از بیت ولایت

تا چند آه فاطمه زندان به سینه

تا چند قبر فاطمه گم در مدینه

تا چند «میثم» شعر در هجان سراید

تو خود دعا کن تا که این هجران سرآید