حسّان ابن ثابت که یکی از شعراء بزرگ عرب بود روزی در محضر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم شرفیاب بود حضرت از او خواستند در مدح مولا امیرالمؤمنین علیه السلام شعری بسراید حسّان فی البداهه این اشعار را سرود:
قیل لی قل لعلی مدحا
مدحه یخمد نار موصده
قلت لا اقدم مدح امرأ
حار ذواللب علی عن ابده
و النبی المصطفی قال لنا
لیلة المعراج لما سعده
و ضع الله بظهری یده
فاحس القلب عن قد برده
وعلی واضع اقدامه
فی محل وضع الله یده
ترجمه
ترجمه اشعار او با نظم
گفت حسّان که گفته شد با من
مدح حیدر بگو به طبع رسا
ز آنکه با مدح او شود خاموش
شعله های جحیم، روز جزا
چون توانم که صاحبان عقول
همه هستند مات آن مولا
گفت احمد که در شب معراج
در مقام رفیع او ادنی
دست خود را نهاد بر پشتم
ذات پروردگار جلّ علا
در همان لحظه شد دلم آرام
قلبم از دست حق گرفت صفا
شرف شیر حق ببین که گذاشت
پای خود را به جای دست خدا
دست حق را سزد که پای نهد
بر سر دوش خواجه ی دو سرا
حرم کبریا به دست علی
پاک شد از تمامی بت ها