امروز پنج شنبه ، ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
نخل خرماست خَم و سر به گریبان علی است

 

نخل خرماست خَم و سر به گریبان علی است

شب قدر است و یا شام غریبان علی است

چشم ما پر شده از خون دل شیر خدا

دل ما قطعه ای از تربت پنهان علی است

بوی زهرا رسد از خاک بیابان نجف

امشب ای اهل نجف فاطمه مهمان علی است

پای هر نخل که در کوفه مناجات کنید

جای خونِ جگر و دیده ی گریان علی است

بعد از این شب چه شب عید بیاید چه عزا

همه شبها شب اشگ و شب هجران علی است

گر چه در سجده علی کشته شد از شدّت عدل

عدل یک لاله ی خندان زگلستان علی است

کرم و جود و جوانمردی و آقایی بین

قاتل جانِ علی دست به دامان علی است

یک طرف فاطمه، یک سو فقرا چشم به راه

یک طرف پیرزنی منتظر نان علی است

خاک، دلباخته ی سجده ی طولانی او

چاه دلسوخته ی سینه ی سوزان علی است

کاسه ی شیر یتیمان همه شد کاسه ی اشک

سیل خون است که درب چشم یتیمان علی است

به پریشانی دل های پریشان «میثم»

تا ابد امّت اسلام پریشان علی است