امروز جمعه ، ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
مناجات

هزاران بار استغفار کردمبـه غفلـت رفـت عمـر نـازنینماگر عدل تـو باشـد اهـل نـارم عطا کردی خطا کردم، خطا کردم عطا کردی جاری‌ست چو باران عرق شرم به رویمرب خطاپـوش تویـی عبـد خطاکـار، منمبدم، مرا بـه پیمبـر ببخش یـا اللهنه اشک تـا کـه بریزم نه آه تا که بـرآرمعبـد گنـاهکار مـن! بیــا تـو بنـدۀ منیچه بهتر است ببخشم به لطف و احسانمسال‌ها از تو بی‌خبر گشتمالهی الهی الهی الهی!راه، دور و بار، سنگین و گناهم بی‌شمارافسوس که اشتباه کردمرخ، زرد و مو سفید و همه نامه‌ام سیاههزاران بار اگر سوزی به نارماین موی سفید من این روی سیاه منعبد فراری‌ام به درت باز آمدمشبی پروندۀ خود را گشودم بسته به زنجیر گنه پای من غفّاری و حکیمی و ربّی و داوری ای خالق زمان و مکان ای خدای من کار تو لطف و رأفت و عفو و محبّت است یا رب گناهکارم و آلوده دامنم الهی یا الهی یا الهیتو رب بنده‌‌پرور من عبد شرمسارم در آغوش توام باز از تو دورم عبد گناهکار من چرا ز من جدا شدی کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس هزار مرتبه کردم فرار و دیدم باز الهی این من این جرم و خطایم دریغا کز گنه پروا نکردم نه آهی مانده تا از دل برآرم گر عذابم کنی، تو می‌دانی اگر به سوی جحیمم بری وگر به بهشت باز روگرداندم از تو، باز رو دادی به من درد ناگفته را، تو دوا می‌کنی گناه روی گناهم بوَد، چه چاره کنم؟ امشب من و تو خلوت، کردیم به تنهایی به راه توست شهادت به از ولادت من با کثرت معاصی از سر گذشته آبم از گنهِ دم به دمم آتش طوفنده شدم با آنکه حدّ جرمم بالاتر از عذاب است هزاران بار استغفار کردم نروم از سر کویت چه برانی چه بخوانی ز کثرت گنه بی شمار گریه کنمکی ام من گنه کار بی بند و باریاگر عبد گنه کارم تو را دارم چه غم دارمخواهند اگر ببخشند از مجرمی گناهیگنه کردی بیا می بخشمت گفتم که غفارمهر چند نگاهم همه بر این در خانه استچنان شدم زگناهان بی حساب خجلکس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهیاگر رو سیاهم اگر رو سفیدمخارم ولی به دامن جاری بود گلابمباز کن در، منم منم یاربخداحافظ ای کعبه ای بزم یارای خالق دادارمتوبینای منی من از تو دورمکردم استغفار و عهد خود شکستم بارهااگر درد، داری دوا می کنماین من این کوه گنه این یم عفوی که تو داریبر عفو بی حسابت، این نکته ام گواه استبا وجود آنکه هم آلوده ام هم روسیاهمالهی شعله بر آب و گِلم زنمرغ سحرم (مناجات در مکّه معظّمه)یارب یارب سرابم، آبم کن(مناجات در مدینه)کعبه، ای بیت خداوند جلیل( سخنی با کعبه در کعبه)ای محفل عاشقانِ بیدارعمرم همه را تباه کردم(رباعیات)