امروز پنج شنبه ، ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
آثار
نخل میثم
زندگی نامه
زندگی نامه استاد
مصاحبه با استاد
نصایح
فرزند استاد
گالری عکس
استاد حاج غلام رضا سازگار
هیئت ذبیح العطشان
ذاکرین اهل بیت
شاعران آئینی
هیئت ذبیح العطشان
کلیپ تصویری هیئت
گالری هیئت ذبیح العطشان
زمان، مکان و برنامه هیئت
ارتباط با ما
نکات مداحی
آموزش مداحی
ثبت نام کلاس های مداحی
آسیب شناسی مداحی
پیامهای کاربران
پرسش و پاسخ
اشعار جدید استاد
کلام استاد
اشعار زهیر سازگار
اشعار برگزیده این ماه
پیوندها
مدح ومرثیه امام حسین
وسعت ملک خدا عرصۀ جولان توست
جان بر کف و اشاره جانانم آرزوست
اگر از خنجر خونریز لبِ تشنه ببرند سرم را(بحرطویل)
به جای جای دلم جای پای تو است حسین
ما بهر ولای تو خریدیم بلا را
حیات خون بود در لاله های باغ ایثارت
زخم گلوی حسین چشمه خون خداست
شور عاشورت زمان را تا ابد در بر گرفت
بعد از عطشت خون جگر شرب مدام است
از داغ تو که بر جگر اهل عالم است
چشم ما تا که به زخم بدنت گریان است
شفای جان و جانانم حسین است
دوای درد عالم یا حسین است
شرار سینة دل ها حسین است
هزار بار اگر از تنم بر آری پوست
جان بر کف و اشاره جانانم آرزوست
کوفه میدان نبرد و سر نی سنگر توست
آفرینش ز ازل سر به گریبان تو بود
عاشق درد همان درد بود درمانش
نوای نینوا را دوست دارم
سر تا به پا شده سپر هر بلا حسین
هزار مرتبه گر سر بُرند از بدنم
رنج تو را به گنج فراوان نمی دهم
ما از اوّل برتری بر خلق عالم داشتیم
خاک تو از اشک ما گل گشت، آن گل ما شدیم
به سینه، جلوة حُسن نگار دارم من
خون خدا می چکد، از گل روی حسین
ای همه بود و هست من، بسته به تار موی تو
تمام عمر نهم سر به خاک این درگاه
خوشا شبی که تو ماه منوّرش باشی
عبد توام اگر ز کرم باورم کنی
دوست دارم تا تو در خود محو و حیرانم کنی
سر، به فلک کشیده سر تا شده خاک پای تو
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر
عمری است که سربار توام یوسف زهرا
دلم شراره ی شمعی شده در انجمنت
دل تشنه ی داغ لب عطشان حسین است
الا که داده به خون عارض تو زیبایی
شور تو با گذشت زمان کم نمیشود
خون پاک تو اشک دیده ماست
زندگی کائنات، بسته به موی حسین
دل بشکستۀ من، کرب و بلای تو بُوَد
ای حسین ای از ازل پابست ما
هشتم ذیحجه بدرقۀ راه شهدای کربلا
فراقت تشنه ی او بود و تشنه جان می داد
شعله بر آرم ز جگر گریه کنم زار زنم
با صد امید بر در این خانه آمدم
من همان روز ولادت که ز ماد زادم
ای یافته اسلام به خون تو ولادت
همه هستی به ثنای تو زبان است، حسین
جان به عشق تو مبتلاست حسین
دیدم از اهل قلم گلگون خطی خوانا به خون
شادی هر دو جهان بی تو مرا جز غم نیست
اگر که عضو عضو من ز هم شود جدا حسین
تو همان خون خدایی، باَبی اَنتَ و اُمّی
ای هدیه برای دوست آورده سر خود را
قبلۀ عاشقان بود تربت باصفای تو
ای همه خلق جهان شاهد یکتائی تو
ای شهید سر جدا، یا لیتنا کنا معک
حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را
دوباره مرغ روحم هوای کربلا کرد
سّر خدا روح قرآن فرزند پیغمبرم من
تو کیستی که دل عالمی بود وطنت
کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمی شود
کاش جانم بود قابل تا فدایت می شدم
ای منی ای سرزمین اهل دل
عرش حق یا کعبۀ اهل ولایی کربلا
ای پناه همه سلام سلام
عزیز فاطمه جان جهان به قربانت
طلوع صبح ستادم به محضر دادار
با خدا جا در دل اهل ولا دارد حسین
دلم مرغ لب بام تو است
سرم خاک کف پای حسین است
کعبه یک زمزم اگر در همه عالم دارد
ای به مقتل، خدا ثنا خوانت
خوشا آن کس که امشب در کنار کعبه جا دارد
در دل آب ز پا تا به سرم می سوزد
تو که هستی که چراغ دل هر انجمنی
به درد و غم و ابتلا می روم
دوش چشمی بر زمان انداختم
کربلا هم عشق و هم شور من است
فرود آئید یاران وعده گاه داور است اینجا
اینجا روان اشک خلایق از دوعین است
ساقی تشنه لب کرب و بلا واعطشا
آفرینش را نمی دانم چه شوری در سراست
الا ای قوم من جان محمّد (ص) روح قرآنم
دوستان اینجا گل و گلخانه را آتش زدند
بر سرم افتاده هفتاد و دو شور
چهره از خون خدا کردی خضاب ای ذوالجناح
خیمه ها سوخته اطفال همه در بدرند
دلم از آتش غم در تب و تاب است امشب
جبین خویش سپر کرد سنگ عدو
چون به حرّان یافت آل الله ورود-داستان-یحیی-شهید
قسم به صدق و به اخلاص زائر کویت
ما خانه به دوشان بیابان بلاییم
شکر خدا که آمدم باز به کربلای تو
تا ابد کوثر توحید زپیمانه ی اوست
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
چو نی با هزاران نوا می روی(حرکت امام حسین علیه السلام از مدینه)
ای ساربان آهسته ران کز دیده دریا می رود(حرکت امام حسین علیه السلام از مدینه)
شب است و حسین است و شهر حجاز(حرکت امام حسین علیه السلام از مکه)
طبیب و درد و درمانم حسین است
بر فراز تخت، فرزندش نشست
آتش عشق تو در سینه ی سوزان من است
دل و دلدار، حسین است حسین است حسین
کیست این کشته که جان همه قربان تنش
باغبان کس نشنیده است که از بی آبی
کشتی ما دین و کشتی بان ما ایمان ماست
گفت با کرب و بلا کعبه من از تو برترم(مناظره کعبه و کربلا)
تمام حنجره ها نینوای توست حسین
ای که بر نوک سنان ذکر خدا بر لب توست
کاش بر قربانی ات جان ها به پیکر داشتم
روز ازل نوشته ام به اشک هر دو دیده ام
بگو تا همچو صد پاره گردد پیکرم یارب
شرارم بر فلک اشگم روانه
ای دل داغدار من صحنه ی کربلای تو
ما مصحف صد پاره ی منظومه ی عشقیم
از کعبـه آمـدید طــواف خــدا کنید
روح مسیـح در نـفس جانفزای توست
در سوگ حسین داشتم سوز و خروش (ربایی)
دل ما پیش تو و لطف تو با ما همراه
من لاله خونین گلستان حسینم
سر از تن جدا دیشب چرا از ما جدا بودی
سینه سوختگان در تب و تاب است اینجا
صوت قران تو مرا کشته
دوید شمر سوی قتلگاه بعد چه شد؟
افتاب است و زمین اتش سوزنده شده
روح مسیح در نفس جان فزای توست
زمان نامتناهی همان محرم توست
از کعبه امدید طواف خدا کنید
آمار
آمار