امروز جمعه ، ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
مدح

صبح سفید سر زد و خورشید خاورش (مدح ومرثیه) نبوت ناتمام است و علی تنهاست بی زهرا از کوثر و زمزم دهن خویش بشویم ای ز تو پیغامبران را شرف ای روح خدا به چشم حیدر ای بضعة پیغمبر یا فاطمة الزهرا تو کیستی آینة داوری کیستی تو؟ صدف گوهر مکنون خدایی ای مصحف رخسار تو قرآن محمد محمد آسمان وحی و زهرا مهر رخشانش ای کرم لحظه لحظه عادت تو ای از کرامت تو بلند اختر آفتاب ای گوهر کلام محمد ثنای تو زهرا و وصف خالق دادارش ای خلایق خاک فرزندان تو اعطای حق به ختم رسل چیست کوثراستجمال غیب خداوند، مظهرش زهراست ای شنیـده ز دَمت ختم رسل بوی خدا ای خــدا ثنــاخوانت، بـا بیـان قـرآنی ای خوانـده خـدا مدح تو را بهر پیمبر ای مظهــر الله تبــارک و تعالی محمّد را گرامی دخت احمــدپروری زهرا" کیستم من فاطمــه محبـوبۀ جان‌آفرینـم یا فاطمـه‌ ای قـلب محمّـد حرم تو صحنۀ محشر کبراست خلایق همه در (بحرطویل)سلام ای روح قرآن سلام ای جان احمد ای در اوج آسمان‌ها از زمین مشهورتر از ما چه قابل از احد داورت سلام ای خاک تو چشم آسمان‌ها عرشیان لالۀ خندان گلستان تواند محمد کیست جان انبیا زهرا بود جانش ای جهان در مزار تو شده گم ای بهشـت خـدا گـل رویـت تو کیستی؟ تمـام بهشـت پیمبـری ای با عطای تو شـده تکمیل، هل‌أتی خیـر کثیر، احمـد و زهــراست کوثرش ای حجــرۀ تـو کعبـۀ افـلاک در زمیـن تو کیستی؟ تجسم کل کمـال‌ها ای بارها ستوده بقرآن خدا تو رابه موج اشکم و در سینه کوه آذری دارمریزدم ز درج دهن گوهرای از خدا و خلق خدا دائمت سلامرخت فروغ خداوند دادگر داردعصمت حق فاطمه صدیقه کبری منمای درود، و صلوات از احد دادگرتدست من و عنایت و لطف و عطای فاطمهای کتاب ثنای تو قرآنبنام رحمان و رحیم خُداای کردگار را به تو بس افتخارهاکیست زهرا آنکه ختم انبیا را کوثر استمحمّد (ص) بحر بی پایان رحمت گوهرش زهراای به دست کرمت چشم خلایق نگرانای حقیقت قرآن، ای جمال سبحانیسلامی جانفزاتر از نفس های مسیحاییداستان انار در فضیلت حضرت زهراشهر مدینه با همه زیبائی و صفاای بهشت قرب احمد فاطمه (س)ای گوهر جان که جان طاهائیمن بحر نهفته در سبویمسلام خالق سلام خلقت سلام احمد سلام امّتای دخت مصطفی که پدر خوانده مادرتسلام ای ذکر خاص حق ثنایتای نبوی منظر و الهی مظهرفاطمه جنّت و ذریّۀ او گل هایشمصطفی جان جهان است و بود فاطمه جانشای قدت سر تا به پا مرآت سر تا پای قرآنمن آن سیمرغ بی نام و نشانمدخترم فاطمه، جان پدرت قربانتای تو اُمّ رسول و اُمّ کتابای جان علی و جان احمدای جلوات حق از رخت متجّلیای قلم ای کتاب آیات وحیدل و جان ببازم گلِ خوش ببویمای قلم معجز مسیحا کنبی عطر تو به باغ ولایت بهار نیستبی تو بهشت سبز ولایت بری نداشتبهشت، قبضه ی خاکی بود زمعبر مناگر بال و پرم بخشند بی زهرا نمی خواهمشنیدم علی آن ولیّ خدا(معجزه ای از حضرت فاطمه سلام الله علیها)ای گمشده در تربت پاکت همه عالمحیات روح رسول خداست در تن اوای خدا چند قیل و قال کنم(گفتگو با مدینه در مصائب حضرت زهرا سلام الله علیها)منم و بوی عطر گلزارت(خداحافظی با مدینه)خدا حقیقت نور است و مظهرش زهراستای تمام عرش بر روی زمینرهروان سقیفه از تزویرخصم بر کف چو تازیانه گرفتاز خداوندگار حی ودودای به جان و تنت دعای علیای بهشت خدا گل رویت