امروز جمعه ، ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
لاله‌گون گشت ز خون روی دل‌آرای علی

 

تمنای علی

 

لاله‌گون گشت ز خون روی دل‌آرای علی

 

می‌چکد اشک حسن بر رخ زیبای علی

 

مـرغ آمیـن بـه دعـای سحـرش پاسخ داد

 

از خداونـد همیـن بــود تمنـای علی

 

که گمان داشت که چون فاطمه تنها و غریب

 

در دل خـاک رود قـامت رعنای علی

 

جای یک ضربـۀ شمشیر به پیشانی داشت

 

جای صد زخم، عیان بود به اعضای علی

 

آسمـان شست مـه روی علـی را از خـون

 

عوض آن که نهد رو به کف پای علی

 

هرچه آب است اگر اشک شود باز کم است

 

در غم فاطمـه و ماتـم عظمای علی

 

صـورت شیرخـدا سرخ شد از خـون جبین

 

نیلگون گشت ز سیلی رخ زیبای علی

 

از جنـان فاطمه آیـد بـه بیابـان نجف

 

تا کند خون جبین پاک ز سیمای علی

 

نـخل‌هـا منتظـر بانـگ الهــی العفـو

 

چاه‌ها منتظر نالـۀ شب‌هـای علی

 

«میثم» از سوز درون گرید و خواهد ز خدا

 

ناله‌اش را برسانند به امضای علی

.

از صیام تا قیام 5 – غلامرضا سازگار