مصائب حضرت علی
کردی هماره مرگ طلب از خدا علی تا مستجاب شد به نمازت دعا علی
شب را به شوق مرگ نخفتی که صبحدم فرقت شود بطاعت یکتا ، دو تا ، علی
اطفال در خرابه و مرغان به لانه ها با هم گرفته اند برایت عزا ، علی
ای مهربان پدر به یتیمان ز جای خیز بر کودکان خود بر امشب غذا ، علی
ای مهربان در به یتیمان ز جای خیز بر کودکان خود ببر امشب غذا ، علی
آن شب قدر ز سوز درون داشت با تو راز کامشب کمین گرفته براهت قضا علی
محراب لب گشوده و فریاد می کشید یک امشبی بجانب مسجد میا ، علی
پیغمبر در بناله در امد مرو مرو ای با خبر ز نقشه خصم دغا علی
هستی ز بیم ، جان خود از دست داده بود بگذاشتی بجانب مسجد چو ، پا علی
گفتی اذان آخر خود را بشوق مرگ کردی ز خواب قاتل خود را صدا علی
تا تیغ کین رسید بفرق منیر تو زهرا به خلد ناله زد و گفت یا علی
"میثم" که گشته مشتری درد عشق تو
عاشق بود ولای تو را با بلا علی
(نخل میثم ج1)