امروز جمعه ، ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
حضرت مسلم

دیده به تیغ دوختم، تا مگر از دعای تو دوست دارم بارها از تن جدا گردد سر من ز بام کوفه می کنم تو را نظاره یا حسین! به جای دسته گل، خون گلویم وقف دامانت ای تن و جانت سپر هر بلا ای به شهیدان خدا پیشتاز هـزار بار گر از تن جدا شود سر من لبم خشـک و دلـم کانـون آتـش، دیده دریایی من کوفه را چون مردگان بی‌درد دیدم کیستم من؟ خونِ خونِ حضرت ربّ جلیلم هزار شکر، که شد خاک مقدمت، سر من فروغ دیده و دل‌هاست مسلم ای پیشتاز خیل شهیدان کربلا مـن لالـۀ خونیـن گلستــان حسینم سلام ای یوسف بازار خون ندارم زیر تیغ قاتلم احساس تنهایی تو اول شهید از تبار خلیلی دهانم خشک و جسمم غرق خون و دیده دریایی کوفی چه پست و کوفه عجب بی وفا شده ای سلام الله بر جان و تنت جان بر کف بازار توام یوسف زهرا روی تو را به چشم دل ، از سر درا دیده ام (مرثیه)به نام حضرت مسلم ثنا کنم آغاز (مدح)نقد جان برکف و شرمنده ببازار تواَم (مرثیه)گو غیر کُشد زارم، من یار پسندیدم (مرثیه)من که میر راستان و عبد میر راستینم(مرثیه)به خون چهره دادم غسل از پا تا سر خود را (مرثیه)خاموشم و هر زخم تنم راست ترانه (مرثیه)روی تو را به چشم دل، از سر دار دیده ام (مرثیه)همیشه تا بود بر لب مَلَک تهلیل (مدح)مسلم که از حسین سلام مکرّرش (مدح)تو ای قاتل مرا کشتی بیا بنویس با خونمعاشقان را بود فریاد و خروشالا کوفه ای شهر بی دردهانقدینه من جان و خریدار حسینماز حق سلام با دم جان بخش جبرییلعجب به وعده خود کوفیان وفا کردند