امروز پنج شنبه ، ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
ای روی تو قبلۀ خلایق

 

 

ای روی تو قبلۀ خلایق

یا حضرت کاشف الحقایق

ارکان علوم، پای بستت

سررشتۀ نه فلک به دستت

دریای معارف و معانی

استاد کتاب آسمانی

دین زنده زلعل نوشخندت

قرآن همه جا، نیازمندت

نطق تو به علم ارتقاء داد

بر نهضت کربلا بقا داد

مفتاح نجات، مذهب تو

اسلام، رهین مکتب تو

عرفان و طریقت و بصیرت

دلباختۀ ابو بصیرت

حاکم به زمان اشارۀ تو

استاد جهان زرارۀ تو

آوای ملک ندای درست

ارواح رسل به پای درست

جر خواجۀ کائنات احمد

بوالقاسم و مصطفی محمّد (ص)

از هر نبیی مقدّمی تو

حتّی زرسل مقدّمی تو

هارون تو در تنور آتش

گل سبز کند زنور آتش

جان بخش وجود، مردۀ تو

منصور، شکست خوردۀ تو

هم زمرۀ اولیاء مطیعت

هم کعبۀ انبیاء بقیعت

در محفل بحث مؤمن طاق

شد طاقت هر منافقی طاق

این مؤمن طاق آیۀ تواست

شاگرد بلند پایۀ تواست

باید چو توئی امام دیگر

کآید به جهان هشام دیگر

آن کاو که به سن نوجوانی

شد پیر معانی و مبانی

از مکتب تو بود نمایان

استاد چو جابربن حیّان

او مبتکر کتاب شیمی ست

در مرگ و حیات باب شیمی ست

محصول مقدس بیانت

حمران و مفضّل و ابانت

سه جام جهان نمای دانش

سه عبد خدا، خدای دانش

من نور زمکتب تو دارم

با مذهب این و آن چه کارم

من مرغ و ترانه ام توئی تو

آبو گل و دانه ام توئی تو

بگذار به دفترم بخوانند

من جعفریم همه بدانند

افسوس که حرمتت شکستند

پیوسته دلت زکینه خستند

از خانه برون به حال خسته

بردند ترا دو دست بسته

دشنام زخصم خود شنیدی

شب در پی مرکبش دویدی

با پا و سر برهنه آن شب

جانت زالم رسید بر لب

بردند تو را به قصر حمرا

لرزید به خلد، قلب زهرا

منصور تو را نمود تحقیر

بر کشتن تو کشید شمشیر

چون دید نبی کند نگاهش

لرزید تن و دل سیاهش

دردا که تو را به قهر کشتند

آخر به شرار زهر کشتند

سوگند به قبر بی چراغت

پیوسته به قلب ماست، داغت

بزم غم تو مدینۀ ماست

قبر تو همیشه سینۀ ماست

ای دوستی تو هست (میثم)

فردا تو بگیر دست (میثم)