امروز جمعه ، ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
ای دو صد موسی به طورت ملتَجی!

 


ای دو صد موسی به طورت ملتَجی
آفتاب و مـه بـه نـورت ملتَجی
نـالۀ پنهان تـو، شمشیر تـو 
حلقۀ وصل خدا، زنجیر تو 
شمعِ خلوتگاهِ بـزم کبریـا
کعبۀ روح بـلند انبیـا
گوهر رخشانِ شش دریای نور
نخل سبز نور بخش هشت طور
آسمانِ پـنج خورشیـد کمال
هفتمین وجهِ خدای ذوالجلال

عرش اجلال و شرف را قائمه
حاصل عمرت رضا و فاطمه
انس بـا معبـود، روح نیّتت 
حبس دشمن شاهد حریّتت 
روح عرفان در مناجات شبت
آسمان لبریز یا رب یا ربت
ذکر، مشتاق و دعا دلداده‌ات 
اشک تنهایی گل سجاده‌ات 
نام حق گل کرده از لب‌های تو 
گریه، شمع محفل شب‌های تو 
آیه‌های نور، مشتاق صدات 
جانِ شب بیدارها بادا فدات 

قبلۀ دل باب حاجات همه 
ناله‌ات صوت مناجات همه 
حبس تو خلوتگه دلدار بود 
سلسله خوشتر ز زلف یار بود 
ای دل مطموره‌ها زندان تو 
حلقۀ زنجیرها گریـان تـو 
حبس تو از قلب شب تاریک‌تر 
با خدا از هر زمان نزدیک تر 
ای همایِ اوفتـاده از نـفس
تـو کجا و دامن تنگ قـفس؟ 
تیره تـر از گوشۀ زنـدان تـو 
سینۀ تـاریک زنـدانبان تـو 

بـارها و بـارها و بـارها 
دیده در حبس عدو آزارها 
حیف، مولا لحظۀ جان دادنت 
بـود زنجیر عـدو بـر گردنت 
لحظه لحظه می شکست آیینه‌ات 
وقت رفتن بود سنگین سینه‌ات 
همچو جدت از همه محروم‌تر 
نیست زندانی ز تو مظلوم‌تـر 
زهر،آتش شد،تو را بیتاب کرد 
آب کرد و آب کرد و آب کرد 
پیکرت را چار تن برداشتند 
روی تخته پاره‌ای بگذاشتند 

گرچه باید در عزایت خون گریست 
گرچه زندانی چو تو مظلوم نیست 
اشک ما جاریست عمری از دو عین 
بر تو و بر جدِّ مظلومت حسین 
جسم پاک تو به دوش چار تن 
جسم جدت ماند بی غسل و کفن 
پیکر تو در غل و زنجیرها 
پیـکر او طعمـۀ شمشیرها 
جسم تو از زهر دشمن شد کبود 
جسم او را زخم روی زخم بود 
زخم ما زخمِ تنِ صد چاک اوست 
اشک"میثم"وقف خون پاک اوست