امروز پنج شنبه ، ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
علی ای بازوی تقدیر خدا (مدح ومرثیه)

 

 

یا علی

علی ای بازوی تقدیر خدا 
دست و شمشیر خدا شیرخدا 
ای بزرگان جهان کوچک تو 
چار امّ هفت پدر کودک تو 
ملَک و مُلک خدا را قائد 
روزها شیر و دل شب عابد 
روز فرماندهِ این هفت سرا 
شب فروزنده چراغ فقرا 
روز در دست زمام افلاک 
شب نهاده سر تسلیم به خاک 
روز با تیغ تو کفار هلاک 
شب کنی اشک یتیمی را پاک 
شهریاری که ز عدل بسیار 
دیده دائم ز رعیّت آزار 
دردمندی که شفا پابندش 
مرهم زخم همه لبخندش 
آسمانی که درون دل شب 
گشته برگرد یتیمان عرب 
جنگجویی‌که چو کوهی است عظیم 
لرزه بر پیکرش از اشک یتیم 
آفتابی شده نقش محراب 
رویش از خون جبین گشته خضاب 
نام داری که به احسان کوشید 
صورت از چشم فقیران پوشید 
رادمردی که محال است محال 
سهم افزون برد از بیت المال 
پاکبازی که به دفع دشمن 
از احد داشت نود زخم به تن 
قهرمانی که در از خیبر کَند 
کرد آن را به سر دست بلند 
ای امیر عجم و فخر عرب 
ماه تابانِ چهل جا یک شب 
بر کف دست تو دائم سر تو 
بستر ختم رسل سنگر تو 
چشم از جان و جهان پوشیده 
تیغ بر دشمن خود بخشیده 
پیش از اسلام امام اسلام 
احمدت گفته تمام اسلام 
کیست جز تو اسدالله علی! 
کیست غیر از تو یدالله علی! 
ای تجلای خداییت علی! 
فاطمه گشته فداییت علی! 
که به جز تو شب وصل یارش 
آمده نان و نمک افطارش 
زخم فرقت سندِ زندۀ عدل 
وصلۀ کفش تو پروندۀ عدل 
ای ابر مرد دو عالم حیدر! 
نفس پیغمبر خاتم حیدر! 
تو درِ شهر نبوت هستی 
چون درِ خانۀ خود را بستی؟ 
بی تو ریزند یتیمان دُرِ اشک 
سفره‌ها خالی و چشمان پر اشک 
فقرا را ز چه رو در نزدی؟ 
به یتیمان خودت سر نزدی؟ 
ای به بزم فقرا برقع پوش 
همه شب کیسۀ خرمات به دوش 
فقرا دوش، تو را گم کردند 
با تو تا صبح تکلم کردند 
بی تو ایتام همه بی‌پدرند 
حیف کز زخم سرت بی‌خبرند 
اذن ده تا به برت بنشینند 
فرق بشکافته‌ات را بینند 
تا ببینند و بدانند همه 
به جبین تو بخوانند همه 
آنکه نان‌آورشان بود تویی 
تا سحر یاورشان بود تویی 

 

 

صیام تا قیام 3